نشست تخصصی سازمان ملل متحد و مسئله فلسطین در روز ۱۸ آبان ماه سال ۱۴۰۲ توسط انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این نشست که دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی مدیریت آن را بر عهده داشت به ترتیب جناب آقای مجلسی، دیِپلمات ارشد اسبق وزارت امور خارجه و دکتر سیدمحمد کاظم سجاد پور، عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه و سپس دکتر نسرین مصفا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداختند که گزارش مختصری از آن ارائه می شود:
سخنان مقدماتی دکتر ضیایی بیگدلی:
طوفانی که در ابتدا حماس در ۵ اکتبر و متعاقبا اسرائیل به راه انداخت تقریبا تمامی معادلات سیاست بینالملل، روابط بین الملل و حقوق بین الملل در تنش زدایی از بحران فلسطین و تشکیل دولت مستقل فلسطینی با شکست مواجه شد. قصد حماس وارد کردن ضربات سخت به اسرائیل و گرفتن اسرای نظامی و غیرنظامی و انتقال به نوار غزه و تمکین اسرائیل در برابر آزادی تعدادی از اسرای سیاسی بود که تلقی چندان صحیحی ننمود. تا بدانجا که اسرائیل با تداوم عملیات نظامی در نوار غزه به دنبال اضمحلال گروه حماس بوده و تقاضای آتش بس از سوی حماس و جامعه بینالمللی در کل را رد نموده است. اینجاست که در هم ریختن قواعد روابط بینالملل و حقوق بینالملل بالاخص قواعد حقوق توسل به زور و حقوق بشردوستانه و حتی حقوق بشر را در سطح گسترده شاهد هستیم. در این میان سازمان ملل و شورای امنیت که رسالت اولیهاش حفظ صلح و امنیت بینالمللی است با سه قطعنامه وتویی مواجه شد اما مجمع عمومی در اجرای قطعنامه اتحاد برای صلح موفق به صدور قطعنامه ای شد که قدرت اجرایی چندانی در حد قطعنامههای فصل هفتمی شورای امنیت ندارد. البته میتواند متعاقباً اقدامات قهری اتخاذ کند اما امید چندانی به آن نمیباشد. مسئله فلسطین مسئله امروز و دیروز مطرح در سازمان ملل متحد نیست بلکه پیش از تشکیل سازمان ملل در جامعه بینالمللی مد نظر بوده است. انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد بر اساس رسالتی که در راستای اعتلا بخشی در دانشهایی که به نوعی مرتبط با سازمانهای بینالمللی و حتی نهادهای تخصصی وابسته به آن دارد در نظر دارد موضوع فلسطین را در چارچوب اقدامات سازمان ملل متحد و حتی پیش از آن جامعه ملل مورد بررسی و نقد علمی قرار دهد.
سخنان آقای مجلسی:
وقتی در قالب تعهدات بینالمللی در خصوص مسائل می نگریم یعنی توجه به جنبههای حقوقی یک مسئله سیاسی-نظامی، مشکل برخورد سیاسی با مسائل این است که در سیاست امور بر پایه قدرت میگردد. سیاست سالم آن است که خود را هرچه بیشتر به حقوق نزدیک کند ولی گریزی هم در آن وجود دارد و آن این است که نگاه سیاسی جانبدارانه است. میان دیدگاه حقوقی و سیاسی گاهی تعارضاتی پدید می آید که عواطف جانبدارانه ما را بر می انگیزد. در همین مساله فلسطین دفاع های جانانه ای از سوی جامعه اسلامی از حماس می شود. در حالی که حماس مورد انتقاد کشورهای عربی است. چرا که آنها تصمیم گرفتند با تقویت اقتصاد خودشان قدرتمند شوند و بتوانند در موضع قدرت با اسرائیل مواجه شوند و گروههای ماجراجویی مثل حماس که تصور میکنند ضربه را میتوان زد اما ضربه را نمیتوان نخورد این اشتباه را تکرار نکنند. در درگیری قبلی میان حماس و اسرائیل که در ابعاد کوچکتر انجام شد من پیش بینی کردم که در دوره بعد درگیری با شدت بیشتری انجام خواهد شد. اظهارنظرهای مختلفی در ایران موجب خشنودی است. برای مثال دکتر ظریف گفتند که آسیب این نوع برخوردها به ملت ها خواهد رسید. این صحبت بسیار امیدوارکننده است چرا که در چنین سطحی از مدیریت کشور این حرف زده شده است. با قهر و پشت کردن به جامعه بین المللی نمی توان به مقاصد و ماموریت های اصلی دولت که رفاه و آسایش و توسعه و اشتغال و پیشرفت و قوی شدن و دفاع مملکت است رسید. اما ادامه قدرت دفاعی نیاز به پشتوانه اقتصادی دارد. اگر اقتصاد تخلیه شود دفاع برقرار نخواهد بود. اینها مسائلی است که حل آنها نیازمند شور و هیجان نیست. نکته دوم سخنان فرمانده نیروی هوافضا بود که ایشان در پاسخ به این سوال که چرا در پاسخ به اقدامی که علیه سردار شهید سلیمانی شد وارد جنگ نشدید؟ گفتند: «ما نمیتوانستیم ضربات شدیدی وارد کنیم ولی ۲۰ سال به عقب بازگردانده میشدیم. این سخن از زبان یک فرمانده نظامی یک آرامشی ایجاد میکند و باعث امیدواری است.»
از طرفی میبینیم که اروپاییان که آغازگر حقوق بینالملل بودهاند با آتش بس مخالفند. در مسئله تبادل اسرا نیز میبینیم که اسرائیل آزادی حدود ۲۰۰ اسیر خود را پیش شرط مذاکرات آتش بس میداند و حماس نیز آزادی ۶۰۰۰ اسیر خود را پیش شرط مذاکره میداند. اسرائیل معتقد است که گذشت باید از سوی کشوری انجام گیرد که ضعیفتر است. اما حماس میگوید اینجا کشور ماست و اشغال شده است و ما حق دفاع داریم. هر دو مواضع قابل دفاعی دارند اما اینجاست که مصالح سیاسی و بینالمللی مطرح میشود. این جریان انتحاری و خشن میخواست جهان عرب را به تبعیت خود بکشاند اما کشورهای عربی و اسلامی زیر بار نرفتند چرا که منافع دیگری دارند که در آن حفظ منافع ملت فلسطین وجود دارد. اسرائیل در بلند مدت تاب رقابت در یک رقابت اصولی با ملت عرب را نخواهد داشت. امروزه کشورهای عربی در حوزه زیرساختی بسیار پیشرفت کردند. از طرفی اهمیت بازار کشورهای عربی اهمیت بسیار بیشتری نسبت به بازار اسرائیل برای آمریکا دارد. اسرائیل دیگر منفعت اقتصادی برای آمریکا ندارد. نکته سوم در خصوص قطعنامه شورای امنیت است. این قطعنامه فصل هفتمی نیست اما در آن نکته ای مندرج بود و آن لزوم دو کشور شدن اسرائیل و فلسطین بود که نماینده ایران زیر آن را امضا کرده است. امیدوارم با این دیدگاه و دیدگاهی که در نکات قبل از فرمانده نیروی هوافضا و آقای دکتر ظریف دیدیم یک نوع تغییر عقلانی در موضع ایران ایجاد شود تا ایران هم بتواند نقش موثری خود را در قالب یک کشور بزرگ در حل این مسئله بازی کند.
سخنان دکتر سجادپور:
سوالی که در رابطه با وقایع غزه میتوان مطرح کرد این است که چگونه میتوان سازمان ملل را در رابطه با فلسطین مورد ارزیابی قرار داد؟ این سوال مهم است چرا که گاهی یک دیدگاه تقلیل گرایانهای از سازمان ملل وجود دارد که آن را محدود کرده و یک نگاه با انتظارات بالا داریم که گویی یک پلیس جهانی است که باید دعواها را حل و فصل کند. این نگاه تقصیریابی منجر میشود به این تعبیر که تقصیر سازمان ملل است. در حالی که هر کدام از اینها منطق خاص خود را دارد.
سازمان ملل اولاً یک حالت آیینه بودگی دارد. یعنی آیینه روابط بینالمللی است. لذا اینکه سازمان ملل قوه قهریه و غالبه در جامعه بینالمللی است با واقعیت آیینه بودگی تفاوت دارد. ویژگی دوم نهاد بودگی است که در عرض اعضای خود قرار میگیرد که بعضاً بسیار پیچیدهاند و در بحث آیین کار بررسی میشود. نکته سوم این است که سازمان ملل باشگاه دولتهاست. این نکات برای درک کلی سازمان ملل و همینطور مسئله فلسطین بسیار مهم است و در کنار نکات مفهومی از نظر تاریخی هم ما یک پیوستگی میبینیم در سازمان ملل که نتیجه ۲۰۰ سال دیپلماسی و چند جانبه در جهان است. از کنگرههای وین و از ابتدای قرن ۱۹ دیپلماسی چند جانبه بخشی از زندگی بشری بوده و انقطاع نداشته است. در پی بحران اخیر و در طی یک ماه گذشته شاهد پویایی و پوستاندازیهای فراوانی در سازمان ملل بودهایم. اگر این مراحل را در کنار هم بگذاریم میتوانیم با یک دستهبندی به سوالی که در ابتدا مطرح شد پاسخ دهیم.
سازمان ملل در قضیه فلسطین کارکردهای مختلفی داشته است:
۲) این بحران یک بحران نامتقارن است زیرا ما با جنگ دو دولت مواجه نیستیم. رژیم صهیونیستی از تمام امکانات برخوردار است اما غزه از ابتداییترین امکانات محروم است. حماس که کنشگری غیر دولتی است شگفتی آفریده و رابطه نامتقارنی را ایجاد کرده و با عملیات ۴ ساعته ۳۰۰۰ نفر را عبور داده است که به گفته بسیاری یک فاجعه اطلاعاتی بوده است و نشان دهنده آن است که برتر بودن الزاماً به معنای برتری در عملیات نیست. نکته دوم در خصوص این بحران این است که کنشگر در آن خیلی زیاد است. حداقل سه دسته کنشگر وجود دارد: دولتها، کنشگران غیر دولتی و مردم عادی دنیا. کثرت کنشگران ماهیت این قضیه را متفاوت میکند و اگر کنشهای مردمی نبود توقف عملیات چند ساعته هم رخ نمیداد. بعد سومی که این بحران دارد یک کنش ترکیبی است. در کنار جنگ نظامی جنگ روایتها وجود دارد. برای مثال بایدن پس از بازگشت از بازدید یک روزه میان حماس و روسیه همانندسازی کرد و گفت: هردو میخواهند دموکراسیهای همجوارشان را نابود کنند. این جنگ روایتها مدام در حال تغییر است. برای اولین بار است فلسطینیها در جنگ روایت ها خیلی ماهرانه عمل میکنند.
۳) مواضعی که سازمان ملل در این قضیه گرفته است تلاش در جهت تعدیل رفتارهای رژیم صهیونیستی و رسیدن به یک تعادل اولیه بوده است. شورای امنیت بسیار پویا است و در این زمینه سه قطعنامه ارائه میشود. اولی توسط آمریکا که توسط روسیه وتو شد. دومی توسط روسیه که آمریکا وتو کرد و سومی توسط برزیل که باز هم وتو شد. هنگامی که کار در شورای امنیت به بنبست میخورد به مجمع عمومی میروند. دهمین اجلاس ویژه اضطراری مربوط به اسرائیل و فلسطین با نامه نماینده اردن به رئیس مجمع راه میافتد. در این اجلاس حتی بعضی وزرای خارجه شرکت کردند که نشان از اهمیت آن دارد. حدود ۳۵ کشور قطعنامه پیشنهاد دادند. نماینده کانادا نیز اصلاحبه ای را پیشنهاد داد که اصطلاحا به آن اصلاحیه کشنده می گویند. قطعنامه ای که تصویب رسید ۱۵ مورد عملیاتی دارد که آخرین آن این است که اجلاس خاتمه یافته و در صورت لزوم مجددا تشکیل می شود. به هر ترتیب کارکردی که این قطعنامه دارد مشروعیت زدایی کامل از اقدامات رژیم صهیونیستی بود. اما کار به اینجا ختم نمی شود. برای اولین بار مشاجره میان نماینده اسرائیل و دبیرکل ملل متحد را شاهد بودیم که در جهت تعدیل حائز اهمیت است. در مجموع باید توجه داشت که بدون مطالعه فعالیت سازمان ملل در ۷۸ سال گذشته نمیتوان به تمامی ابعاد این قضیه آگاهی یافت.
سخنان دکتر مصفا:
موضوع صحبت من آنروا ((UNRWA کارگزاری امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی است که در ۱۹۴۹ تاسیس شده است. علت اینکه این موضوع را انتخاب کردم این است که امروزه بیش از هر زمان دیگری از کمک های بشردوستانه صحبت می شود. یکی از سوالاتی که امروز در عرصه بین المللی مطرح می شود این است که جهان بعد از وقایع غزه چگونه خواهد بود؟
اگر بخواهم به مسئله اصلی برگردم این مسئله مطرح است که زمانی که مشکل سیاسی در ریشه حل نمی شود تا چه حد نهادهای بشردوستانه میتوانند موفق باشند؟ این نهاد بشردوستانه اولین نهاد بشردوستانهای است که ملل متحد متعاقب اتفاقات سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ و در حالی که در پی تشکیل دولت اسرائیل ۷۰۰ هزار پناهنده وجود داشتند تاسیس می کند. ابتدا یک کمیسیون سازش تشکیل میشود و در سال ۱۹۴۹ آنروا تشکیل میشود که در حال حاضر بزرگترین کارگزاری ملل متحد از نظر تعداد کارکنان است که ۳۰ هزار نفر پرسنل دارد. در حوادث اخیر ۹۰ کشته و حدود ۵۰۰ زخمی دارد و زیرساختهای زیادی از آن تخریب شده است و کارکرد آن مورد هجمه است. در طی درگیریهای شکل گرفته از زمان تشکیل آن همیشه انتظار کمک رسانی از آن وجود داشته و فعالیتهایی هم انجام داده است. از طرفی با تعریف جدیدی که از پناهنده ارائه داد سعی کرد یک نهاد توسعه ای باشد و بتواند امنیت انسانی را برقرار کند. این نهاد صرفا در غزه نبوده است و در اردوگاه های اردن و سوریه و کرانه باختری هم حضور داشته است. این نهاد با ۳۰ هزار پرسنل به عنوان رکن فرعی مجمع عمومی بر اساس ماده ۲۲ منشور و با بودجه ملل متحد تشکیل شد اما در عمل با وجود کمکهایی که کرده در مواجهه با بحران فعلی توان لازم برای مواجهه را ندارد. نکتهای که وجود دارد وابستگی مالی آن به ملل متحد است که در واقع وابستگی به کشورهایی چون آمریکا و اتحادیه اروپا بوده است. نکته دیگر آن این است که در مورد این سازمان نیز مانند سازمانهای بشردوستانه دیگر صحبت ریخت و پاش و فساد و به هم ریختگی مالی وجود داشت که منجر به قطع کمکهای اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۲۱ شده بود. نکته دیگر تعارض ارزشی فعالیتهای آن در کشورهای اسلامی بوده است که منجر به درگیری هایی با حکومتها شده است. از سوی اسرائیل نیز انتقاداتی مبنی بر حمایت بیش از حد و خارج از چارچوب ملل متحد توسط آنروا شده است. سازمانهایی چون آنروا که از مجمع عمومی بودجه میگیرند برای فعالیتشان برنامه سه ساله دارند که از ۳۰ ژوئن ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۶ نیز برای آنروا پیشبینی شده است. آنروا در موضوع اعزام گروههای تحقیق ملل متحد در خصوص تبعیض نژادی و نقض حقوق بشر در فلسطین نیز نقش کمک کننده داشت. البته نمیتوان آن را از بستر سیاسی و حواشی آن دور نگه داشت.
تهیه و تنظیم: علی رستگارفر و سرور جلالوندی