موسی کرمی و شراره ابطحی- پژوهشگران دکتری حقوق بین ­الملل دانشگاه قم و دکتر علی مشهدی- دانشیار گروه حقوق بین ­الملل و عمومی دانشگاه قم
۱۴۰۲/۱۲/۰۵

 

«در چشمانِ زن ایرانی اگر دقّت کنید، نوعی هجران و حسرت و حرمان و ژرفی دیده می‌شود که نظیرش در هیچ قومِ کم‌تاریخ‌تری-یا با تاریخِ متفاوت- مشهود نیست. بخصوص در نزد آن عدّه از زنان که هنوز عیارِ ایرانیّتِ دست نخورده‌تری دارند، این سایه‌ حلقویِ تاریخ بهتر نمود می‌کند» (مانایاد استاد محمدعلی اسلامی نُدوشن، ایران و تنهائیش، 1376: 103).

روز 5 اسفند در فرهنگ ایران باستان، سپندارمزگان یا روز بزرگداشت زن است. به گفته دکتر میرجلال الدین کزازی، از استادان بلندآوازه زبان و ادبیات فارسی، سپندارمزگان جشنی بوده که ایرانیان آن را در بزرگداشت سپندارمذ یا سپنتا ارمئیتی که از فرشتگان زرتشتی است، برگزار می ‌کرده‌اند. سپندارمذ پنجمین امشاسپند یا فرشته بزرگ است که واپسین ماه سال، پنجمین روز از ماه به نام او نامیده می‌شود (اینجا). به باور او، سپندارمز یکی از ٦ فرشته در آیین نیاکان است که ٦ ویژگی بنیادین اهورامزدا را می‌سازد که با او هفت بی‌آکَفت را پدید می‌آورد. آکَفت به معنی سستی و عیب است. در میان ٦ امشاسپند، پنج فرشته در نمادشناسی کهن ایرانی نرینه هستند و تنها یک فرشته مادینه ستوده می‌شود که آن سپندارمز است. بر پایه سامانه نمادشناختی، سپندارمز که مادینه است،ایزدبانوی زمین نیز به شمار می رود (اینجا). به مناسبت این روز، به آن دیدیم که هم جایگاه زن را گرامی بداریم و هم به کوتاهی از نقش ویژه و بی مانند بانوان در پاسداری از محیط زیست، سخن برانیم.

انسان­ها همواره در طول تاریخ در پی نمونه ­ای تکامل ­یافته­ تر از خود در همه زمینه­ ها بوده ­اند تا راه زندگی خود را بر روال همان نمونه هموار کنند. این نمونه، گاه به­ صورت اسطوره ­ای در باورهای یک قوم جایگاهی خاص یافته بود که این حقیقت شناسه ­های فرهنگی یک ملت را نشان می­دهد و گاه این اسطوره­ ها چنان در دل یک ملت راه یافته­ اند که به مرور به­ صورت خدایانی بزرگ در آمده و مورد ستایش و پرستش قرار گرفته­­ اند. زن یکی از همین اسطوره­ هاست که به مرحله الهه بودن و خدایی رسیده و از جمله در ایران باستان اهمیت بسزایی یافته است (صبا بیوک ­زاده، تابستان 1391: 38). پیوند زن با محیط زیست و طبیعت به شکلی است که از جمله در فلسفه هند، زن نماد طبیعت (Prikriti= Nature) است (Bhawani Asnani, 2021: 109). بسیاری از خدایان سرزمین­ های خاور میانه و خاور نزدیک زن و دارای لقب ملکه آسمان­ها بوده­ اند. در اسطوره ­ها یا افسانه­ های باستانی مصریان، سومریان، بابلیان، یونانیان و در افسانه­ های چینی، استرالیایی و افریقایی، آفریننده جهان هستی و الهه زمین و آسمان زن بوده است. سومریان بر این باور بودند که کاتب یا نویسنده پیام­ های آسمانی یک زن است. در اسطوره ­های زرتشتی ایران باستان از شش امشاسپند یا فرشتگان مقدس، سه فرشته بزرگ زن بوده ­اند. یکی از این فرشتگان زن، دختر اهورامزدا به­ شمار می­ رفته و مادر زمین لقب داشته است. آناهیتا یا ناهید در آیین زرتشت ابَرفرشته­ ای است که نگهبانی از آب با اوست (مهدی اقبالی، زنان در تاریخ کهن ایران، 1386: 44-42). در واقع، زن را می توان ایزدبانوی زن و طبیعت در بیشینۀ فرهنگ ها و اسطوره ها دانست که نشان از پیوند ناگسستنی و منحصر به فرد او با محیط زیست دارد. زیرا اسطوره ها، بر خِلاف افسانه ها که کم تر این گونه اند، ریشه در واقعیات یک فرهنگ و تاریخ دارند.

زنان به واسطه جایگاه خاص خود، نقش مهمی در مدیریت منابع طبیعی در سطح خانواده و جامعه ایفا می­کنند و در مقابل هم، بیشتر تحت تأثیر تخریب محیط زیست قرار می­گیرند. همچنان‌که تخریب محیط‌زیست می‌تواند زمینه‌ساز خشونت علیه زنان گردد، خشونت اکولوژیک علیه زنان نیز می‌تواند با از میدان به در بردن زنان به‌عنوان پاسداران محیط‌زیست و منابع طبیعی، موجب تخریب جدی‌تر آنها شود (مشهدی و کرمی، 1401: 169).اکوفمینیست­ها نیز، پیوندهای میان زنان و بوم‌شناسی را مدنظر دارند و وجود سلطه در روابط مرد با زن و انسان با طبیعت را مورد نقد قرار می‌دهند و معتقدند که هردو نوع سلطه باید ازبین برود (عابدی سروستانی و دیگران، 1386: 63-61). روی­ هم­ رفته، زنان یکی از ارکان بنیادین در آموزش اولیه کودکان چه به لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و چه از نظر مسائل فرهنگی و زیست­ محیطی در هر جامعه به ­شمار می­روند. به سخن دیگر، نخستین آموزش ­دهندگان در یک جامعه و آماده ­کنندگان یک نسلِ آگاه و برخوردار از دانش برای ایجاد و فراهم نمودن بسترهای پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک ملت زنان هستند. بنابراین، به نظر می­رسد همین امر برای این­که پیشرفت و توسعه فردی زنان یک جامعه را با پیشرفت و توسعه همه­ سویه آن کشور برابر (امید نیاقی، تابستان 1398: 1329) و دومی را در گرو اولی بدانیم، کفایت می­کند. بر این پایه است که می­توان نابرابری میان زنان و مردان را پدیده­ای راهزن در پیشرفت جوامع و پویایی تمدن ها دانست و چه راست گفته­ اند که «عظمت و قدرت یک تمدن را می­توان با معیار قدر و قیمت و شأنی که مردان و زنان آن نظام متقابلاً برای یکدیگر دارند، سنجید» (نای بن سعدون، حقوق زن از آغاز تا امروز، 1378: 160). بر این پایه، اگر نقش ­آفرینی زنان را در حفظ محیط زیست ضروری و اثرگذار بدانیم، نابرابری میان زن و مرد و تبعیض علیه زن به­ عنوان عواملی که زنان را از ایفای نقش مؤثر در جامعه بازمی­ دارند، بی­ گمان بر محیط زیست نیز تأثیراتی منفی بر جای می­گذارند. به واقع، مشارکت، عدم تبعیض و توانمندسازی زنان و دختران با صلح ­سازی زیست­ محیطی پیوندی غیرقابل انکار دارند و صلح پایدار در بستر توسعه مترقیانه حقوق بین ­الملل، جز از رهگذر توجه ویژه و همه­ سویه به حقوق زنان و جنسیت دست­ نایافتنی است و تحقق آن شدنی نیست (KeinaYoshida, 2020: 305).

محیط زیست، محل زیست انسان­ها اعم از زن و مرد است و پاسداری از آن، زن و مرد نمی­شناسد. با این حال، زنان به خاطر ویژگی های خاص خود، نقشی متفاوت در حفاظت و حمایت از محیط زیست بازی می­کنند. در واقع، دیدگاه غالب این است که زنان نسبت به رفتارهای زیست ­محیطی نگرش و نگاه همدلانه ­تری دارند. به این معنا که پژوهش ­های انجام­ گرفته در حوزه دغدغه­ های زیست­ محیطی در چند دهه گذشته حکایت از آن دارد که زنان دغدغه ­های زیست­ محیطی بیشتری از خود نشان داده ­اند (McCright and Sundstrom, Winter 2013: 64). زنان حیات ­بخش و پرورش ­دهنده انسان هستند. به تعبیری، طبیعت نهفته در وجودشان، اگر همراه با آگاهی باشد، می­تواند نقش بسیار کارآمدی در حل مشکلات انسان­ ساخت در منابع طبیعی ایفا کنند (اکرم الملوک لاهیجیان و نرگس وسکویی، زمستان 1395: 165). مطابق یا یافته ­های پژوهش ­های انجام­ گرفته، زنان در پایداری محیط زیست نقش عمده­ ای دارند. زنان با توجه به نقش خود در عرصه­ های گوناگون، قادر به تأثیرگذاری بسیار بر محیط زیست هستند. در بسیاری از نقاط دنیا به­ ویژه نقاط روستایی، زنان از مهم­ترین نیروهای درگیر در امر کشاورزی به­ شمار می­روند و در نتیجه با محیط زیست پیوندی مستقیم دارند (حسین اکبری، زمستان 1391: 53). در جوامع بسیاری از سراسر جهان، زنان مدیریت آب، منابع سوخت و غذا و همچنین جنگل­ها و زمین­ های کشاورزی را مستقیماً بر عهده دارند. زنان 60 تا 80 درصد مواد غذایی را در کشورهای در حال توسعه تولید می­کنند، در حالی که قوانین ارث و آداب و رسوم محلی اغلب آن­ها را از مالکیت یا اجاره زمین و گرفتن وام یا بیمه باز می­دارد. در اجلاس زمین سازمان ملل در سال 1992، «جنبش چیپکو در هند» (India’s Chipko Movement) و «جنبش کمربند سبز کنیا» (Kenya’s Green Belt Movement) همگی نقش زنان و دیدگاه­ های زنان را در توسعه پایدار  را برجسته نمودند. برخی از صاحب نظران که می­توان آنان را پیرو نظریه «برتری زنان در حفظ محیط زیست» دانست، بر این باورند که زنان به دلیل جنسیت­شان، بهتر از مردان از محیط زیست خود محافظت می­کنند (ایمان ممبینی و معصومه دهدشتی لسانی، 1393: 1؛ مشهدی، کرمی و شکیب نژاد، از رنجی که می بریم، 1401: 278).

زنان در کشورهای در حال توسعه، عمدتاً مسئول مدیریت و حفظ منابع برای خانواده­ های خود هستند. نقش زنان در مدیریت و حراست از تنوع زیستی، آب، زمین و دیگر منابع طبیعی، محوری و تعیین کننده است (اینجا).  زمان زیادی را صرف جمع آوری و ذخیره آب، تأمین منابع سوخت، غذا و علوفه، و مدیریت زمین خواه جنگل، تالاب یا زمین­ های کشاورزی می­کنند. از آنجایی که زنان مراقب اصلی کودکان، سالمندان و بیماران هستند، و این تکلیف بیشتر بر دوش آنها قرار دارد، کل جوامع به آنها متکی هستند. برای مثال، دانش سنتی و نسلی آن­ها از تنوع زیستی، داروها، تعادل تغذیه ­ای و روش ­های تناوب زراعی است که زنان در اختیار جوامع قرار می­دهند (برای آگاهی بیشتر، رک: کورش فتحی واجارگاه و محسن فرمهینی فراهانی، دانش زیست محیطی زنان برای توسعه پایدار، 1382). هنگامی که خشکسالی، بارندگی ­های نامنظم یا طوفان های شدید دسترسی به این منابع اولیه را تحت تأثیر قرار می­ دهد، زندگی زنان و زندگی خانواده­ های آن­ها، می­تواند به شدت تحت تأثیر قرار گیرد. در واقع، مطالعات و مشاهدات و گزارش های میدانی نشان داده است که بلایای طبیعی به طور نامتناسبی به زنان ضربه می­زنند.کاهش نرخ امید به زندگی زنان و خشونت علیه زنان بیشتر از مردان، به ­ویژه در جایی که سطح برابری جنسیتی پایین است، در وضعیت بحران محیط زیست جدی است.

به­ رغم آن­که زنان می­توانند نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست و مصرف بهینه منابع داشته باشند، شوربختانه در روزگار کنونی نقش آنان در روندهای تصمیم­ گیریِ زیست­ محیطی چندان ملموس نیست. اگرچه در سال­های اخیر زنان نقش پررنگ­ تری در این روندها بر دوش دارند، ولی ورود زنان به عرصه تصمیم­ سازی و ارائه آموزش ­های لازم به ایشان و بالا بردن آگاهی­ های زیست­ محیطی و دادن اطلاعاتی در زمینه چگونگی تأثیرگذاری آن بر محیط زیست پیرامون­شان، تا اندازه ­ای می­تواند دست­ کم در سطح محیط زندگی به کاهش تخریب و آسیب به محیط زیست کمک نماید. افزون بر این، زنان این اطلاعات و آموزش­ها را به فرزندان خود منتقل می کنند و نسلی تربیت خواهد شد که در سطوح و عرصه­ های گوناگون حافظ محیط زیست و طبیعت خواهد بود. زنان در قیاس با مردان، عملاً اقدامات بیشتری در جهت حفاظت از محیط زیست و استفاده بهینه از منابع انجام می­دهند و در زندگی روزانه خود بیشتر از مردان در راستای حفظ محیط زیست اقدام می­کنند. بنابراین، افزایش حضور زنان در روندهای تصمیم­ سازیِ زیست­ محیطی نه تنها آگاهی آنان را نسبت به مسائل زیست ­محیطی افزایش خواهد داد، بلکه می­تواند با انتقال دانش و تجارب روزانه، آن­ها را به مشارکت فعالانه­ تر در برنامه­ های گوناگون ترغیب نماید و در کل موفقیت طرح­ های حفاظت از محیط زیست را افزایش دهد (حسین اکبری، زمستان 1391: 54-53).

پیوند ناگسستنیِ زن و محیط زیست، تنها به نقش بانوان در پاسداری از منابع طبیعی و زیست محیطی محدود نیست و از این پیوند و قابلیت می توان در امور دیگر مانند عرصه خطیر حل و فصل منازعات و اجرای موافقت نامه های صلح و پایداری فرآیندهای صلح سازی نیز بهره برداری کرد. مداخلات بین المللی در منازعاتی که پیرامون منابع طبیعی، محیط زیست و تغییرات اقلیمی شکل گرفته اند، فرصت های مغتنمی را برای توانمندسازیِ سیاسی و اقتصادی زنان و تقویت نقش ایشان در پیشگیری از مخاصمات و صلح سازی در کشورهای متأثر از منازعات فراهم می آورد. در این راستا بود که برنامه مشترک زنان، منابع طبیعی و صلح از سوی برنامه محیط زیست ملل متحد، نهاد زنان ملل متحد، برنامه توسعه ملل متحد و دفتر پشتیبانی از صلح سازی سازمان ملل در سال 2016 پایه گذاری شد. بر پایه گزارشی که به منزلۀ برآیند تحلیل چهار نهادِ یادشده منتشر گردید، این نهادها در حال سنجش رویکردهای نوآورانه ای هستند که در آن ها، مداخلات بین المللی در وضعیت های مخاصمه و به ویژه منازعات شکل گرفته حول محورِ مسائل مرتبط با محیط زیست به عنوان ابزاری جهت بهبود مشارکت زنان در مراحل پیشگیری و حل و فصل منازعه، حکمرانی دموکراتیک، بازسازی اقتصادی و توسعه پایدار است (اینجا). گفتنی است گزارش گزارشگر ویژه حقوق­ بشر و محیط­ زیست در 5 ژانویه 2023، ارائه شده به پنجاه و دومین نشست شورای حقوق بشر نیز، نکات قابل تأملی درباره بحران سه­ گانه تغییرات اقلیمی، تخریب و نابودی طبیعت و تنوع ­زیستی و ارتباط موارد یادشده با تبعیض جنسیتی را خاطر نشان می­کند.

آنچه آغازی ندارد را پایانی نیست، ولی در پایانِ این نوشتار شاید یادکرد این نکته خالی از لطف نباشد که در زبان کُردی، زن را «ئافرت» می ­نامند؛ آفریننده! و به راستی که زنان، آفریننده و زاینده ­اند اگر شاد باشند، شادی را؛ اگر آگاه باشند، آگاهی را و اگر اندوهگین باشند، اندوه رامی آفرینند! زن هم ایزدبانوی زمین است و هم پاسدار محیط زیست. این پیوند و جایگاه و نقش بی مانند، باید بیش از پیش مورد توجه و عنایت قرار گیرد و در عرصه های گوناگونی که جهانِ مردانه در برابر آن کمر خم کرده است به کار گرفته شود. این امر به ویژه در جوامعی همچون ایران ضرورت بیشتری دارد. زیر چشم های شرقیِ زن ایرانی اگرچه اندوه های ژرف لانه کرده، ولی دستان او را هیچگاه از مهر خالی ننموده است. بار دیگر روز سپندارمزگان و پیوند معنادار زن و زمین را گرامی می داریم و امیدواریم این روز و هر روزی در هر کجای جهان، بهانه و ابزاری باشد برای شناساییِ فزاینده جایگاهِ انکارناپذیر زنان در پیشرفت همه سویه جوامع و نفیِ هر چه بیشتر هر نگاه و منشی که زنان را در حاشیه قرار می دهد.

 

آخرین مطالب تالار گفتگو

آیین نامه کمیته جوانان انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد



اطلاعات بیشتر