امیرحسین عسگری – دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل عمومی دانشگاه تهران
۱۴۰۳/۱۰/۱۰​

«جزیره، ناحیه ای از خشکی است که به طور طبیعی شکل گرفته، که توسط آب احاطه شده است، و در هنگام جزر و مد بالای آب قرار دارد.» بند 1 ماده 121 کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، تعریفی از جزیره ارائه نموده است که برگرفته از بند 1 ماده 10 کنوانسیون 1958 در خصوص دریای سرزمینی و منطقه مجاور است. در خلیج فارس، 3 جزیره با توجه به اسناد موجود تحت حاکمیت ایران قرار دارند که مورد مناقشه دولت امارات متحده عربی هستند. در کتاب «سه جزیره کوچک، سیاست بزرگ» به قلم و گردآوری دکتر هوشنگ امیراحمدی، مقاله‌ای از گیو میر‌فندرسکی، وکیلی که از ادعای ایران بر جزایر حمایت می‌کند، ذکر شده است که در آن می‌نویسد: «تسلط سیاسی و تجاری ایران بر خلیج فارس در دوران سلوکیان (۳۱۲-۱۵۰ قبل از میلاد)، اشکانیان (۲۳۸ قبل از میلاد-۲۲۴ بعد از میلاد) و ساسانیان (۲۲۴-۶۴۱ بعد از میلاد) نشان می‌دهد که در دوران پیش از اسلام، جزایر تنب و ابوموسی به ایران تعلق داشته‌اند.» خالد النهیان در گزارش «سه جزیره: ترسیم اختلاف ایران و امارات متحده عربی» که در موسسه سلطنتی خدمات متحده (RUSI) در سال 2013 منتشر شده است در خصوص ریشه تاریخی این اختلاف می‌گوید: «اختلافات در خصوص حاکمیت بر سه جزیره – ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک – ریشه در تاریخ آن‌ها و نقشی دارد که این جزایر در زندگی نسل‌های پی در پی عرب‌ها و ایرانیان ایفا کرده‌اند. این جزایر که قرن‌ها توسط ساکنان دو سوی خلیج فارس مورد استفاده قرار گرفته، در گذشته موضوعی برای ادعای حاکمیت به معنای مدرن حاکمیت نبوده است.» در جایی دیگر نویسنده به ادعای جمهوری اسلامی ایران بر حاکمیت بر سه جزیره اشاره داشته است. النهیان در ادامه به ادعای ایران مبنی بر سابقه حاکمیت در دوران معاصر نیز اشاره نموده و چنین نوشته است که «طبق دیدگاه ایران، این جزایر جزء امپراتوری فارس بوده و در قرن نوزدهم به عنوان جزئی از بندر و منطقه لنگه ایران شناخته می‌شدند که تحت نظارت استاندار لنگه به عنوان نماینده دولت مرکزی ایران اداره می‌گردید.» حضور فیزیکی و مستمر ایران توسط النهیان در این گزارش مورد تردید واقع شده و چنین می‌انگارد که ادعای حاکمیت ایران براساس حضور فیزیکی و مستمر نبوده است بلکه حاکمیتی دور از دسترس بوده و منطقه گاه به گاه بررسی و نظارت می‌شده است. پبروز مجتهدزاده استاد ژئوپولیتیک دانشگاه تربیت مدرس در مقاله‌ای می‌نویسد «جغرافیای سیاسی عربستان شرقی همان الگوی توسعه سیاسی را از آغاز تاریخ در سراسر این منطقه دنبال کرده است».

در دوران معاصر نیز توجه به شواهد تاریخی و رویه سرزمین‌های دوفاکتو یا بالفعل مؤید آن است که سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی تحت حاکمیت ایران قرار دارند که پیش‌تر توسط نیروهای نظامی انگلستان اشغال شده با تخلیه نیروهای نظامی اشغال‌گر، مجدداً حاکمیت ایران به سرزمین‌های خود اعمال می‌شود. در ادامه به این مسئله پرداخته خواهد شد.

تفاهم شارجه، یا توافق 1971 بین ایران و امارت شارجه، به عنوان بخشی از تلاش‌ها برای حل اختلافات بر سر جزیره ابوموسی پیش از خروج بریتانیا از خلیج فارس، به امضا رسید. این توافق بین دولت ایران و حاکم شارجه منعقد شد تا راه‌حلی موقت برای مناقشه بین ایران و امارات متحده عربی در خصوص حاکمیت بر جزیره ابوموسی فراهم آورد. طبق این تفاهم‌نامه، ایران و شارجه به نوعی بر سر تقسیم مدیریت جزیره ابوموسی به توافق رسیدند. بر اساس این توافق، حاکمیت نهایی جزیره تعیین نشد، اما مقرر شد که ایران کنترل نظامی و دفاعی بر جزیره ابوموسی را در اختیار داشته باشد و در مقابل، مردم شارجه بتوانند به زندگی در بخش‌های جنوبی جزیره ادامه دهند. منابع طبیعی این جزیره نیز به‌طور مشترک توسط دو طرف بهره‌برداری ‌شود. این توافق هرگز به‌طور کامل مناقشه حاکمیت بر ابوموسی را حل نکرد و این موضوع همچنان یکی از نقاط اختلاف بین ایران و امارات متحده عربی باقی مانده است.

حال با ادعای چندباره دولت امارات متحده عربی مبنی بر اعمال حاکمیت بر سه جزیره مذکور و حمایت دولت‌های هم‌راستا با ایران مانند روسیه و چین از حل و فصل موضوع از طریق توسل به شیوه‌های مسالمت‌آمیز حل و فصل اختلافات در مورد این ادعای امارات در سال‌های 2023 و 2024، این‌بار اتحادیه اروپا نیز در جرگه حامیان این ادعای امارات قرار گرفته و موضوع «اشغال» جزایر را از سوی ایران مطرح کرده است. مسئله مطرح شده در این راستا آن است که آیا این ادعا حمایت محسوب می‌شود یا مداخله در امور داخلی ایران و امارات و از سویی دیگر روابط دوجانبه دو دولت؟

اتحادیه اروپا در دهه‌های اخیر همواره به عنوان یک نهاد بین‌المللی تأثیرگذار در حوزه سیاست خارجی و امنیت جهانی شناخته شده است. حمایت از ادعای امارات متحده عربی بر سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، موجب ایجاد سوالاتی پیرامون نقش و مسئولیت این نهاد در حل‌وفصل اختلافات بین‌المللی شده است. از یک طرف، برخی از ناظران معتقدند که این حمایت نوعی مداخله در امور داخلی ایران و نقض اصل عدم مداخله در امور حاکمیتی کشورها است؛ اصلی که در حقوق بین‌الملل به‌ویژه در قطعنامه روابط دوستانه میان دولت ها تصریح شده است. از سوی دیگر، برخی دیگر از این حمایت به عنوان گامی در جهت پشتیبانی از یک متحد استراتژیک در منطقه خلیج فارس نام می برند.

اصول حقوق بین‌الملل و حاکمیت سرزمینی

در حقوق بین‌الملل، اصل حاکمیت سرزمینی یکی از اصول بنیادین است که بر عدم مداخله سایر کشورها در امور داخلی و سرزمینی یک دولت تأکید دارد. بر اساس بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد، دولت‌ها موظف‌اند از تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی سایر کشورها خودداری کنند. بنابراین، هرگونه ادعای سرزمینی باید بر اساس اصول حقوقی و اسناد تاریخی معتبر بررسی و حل‌وفصل شود. ایران به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین کشورها در جهان و منطقه، اسناد و مدارک تاریخی محکمی برای تأیید حاکمیت خود بر جزایر سه‌گانه دارد که به دوران پیش از اسلام و امپراتوری‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی بازمی‌گردد. افزون بر این، در دوران معاصر، شواهد و اسناد دیگری نیز وجود دارند که حاکمیت ایران بر این جزایر را تأیید می‌کنند.

با وجود شواهد فوق‌الذکر، امارات متحده عربی از دهه 1970 ادعای حاکمیت بر این جزایر را مطرح کرده و در سال‌های اخیر تلاش‌های خود را برای جلب حمایت بین‌المللی از این ادعاها افزایش داده است. در این راستا، برخی دولت‌ها نظیر ایالات متحده، روسیه و چین به دلایل استراتژیک و اقتصادی، حمایت خود را از حل و فصل مناقشه اعلام کرده‌اند. اما حمایت اتحادیه اروپا از امارات در این زمینه به دلیل نقش خاص این نهاد در جامعه بین‌المللی و انتساب عنوان «اشغالگر» به ایران، مورد توجه ویژه قرار گرفته است.

موضع‌گیری اتحادیه اروپا: حمایت یا مداخله؟

اتحادیه اروپا به عنوان یکی از بازیگران اصلی در عرصه سیاست بین‌الملل، همواره سعی کرده است نقشی فعال در حل و فصل اختلافات بین‌المللی ایفا کند. با این حال، حمایت از ادعای امارات متحده عربی بر جزایر سه‌گانه در سال‌های اخیر، به‌ویژه در بازه زمانی 2023 و 2024، سؤالاتی را در مورد نیت و انگیزه‌های اتحادیه اروپا مطرح کرده است. آیا این موضع‌گیری صرفاً نوعی حمایت دیپلماتیک از امارات است یا اینکه می‌توان آن را به عنوان نوعی مداخله در امور داخلی ایران تلقی کرد؟

در تعریف مداخله، مفهوم اصلی به نقض حاکمیت ملی و استقلال دولت‌ها برمی‌گردد. مداخله در امور داخلی یک دولت هنگامی رخ می‌دهد که یک دولت خارجی یا سازمان بین‌المللی بدون اجازه یا خواست آن دولت، به نحوی در امور آن دخالت کند که موجب تغییر یا اختلال در وضعیت حاکمیتی آن دولت شود. این امر طبق حقوق بین‌الملل معاهداتی و حقوق بین‌الملل عرفی منع شده است. اصل عدم مداخله در رویه دیوان بین‌المللی دادگستری نیز به‌طرق گوناگون تعریف و تبیین شده است. در قضیه فعالیت‌های نظامی و شبه نظامی در نیکاراگوئه (بند 202)، چنین آمده است که اصل عدم مداخله حق دولت بر اداره امور داخلی خود بدون دخالت دولت خارجی است. دیوان بین‌المللی دادگستری در بند 65 رأی در قضیه فعالیت‌های مسلحانه در کنگو به منع مداخله به‌عنوان یکی از اصول کلی حقوق بین‌الملل اشاره کرده است.

تأثیر سیاسی و ژئوپلیتیک حمایت اتحادیه اروپا

حمایت اتحادیه اروپا از ادعای امارات، پیامدهایی ژئوپلیتیک دارد که تنها به روابط ایران و امارات محدود نمی‌شود. این موضع‌گیری اتحادیه اروپا در حقیقت می‌تواند به تنش‌های بیشتر در منطقه خلیج فارس دامن بزند، به‌ویژه در شرایطی که روابط ایران و کشورهای غربی به دلیل تحریم‌ها و مسائل هسته‌ای دچار پیچیدگی است. از سوی دیگر، حمایت اتحادیه اروپا ممکن است امارات را به تقویت ادعاهای خود ترغیب کند و این کشور را به دنبال حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات از طریق مذاکره کمتر متمایل کند. حمایت اتحادیه اروپا از ادعای امارات می‌تواند توازن قدرت در خلیج فارس را تغییر دهد و به بی‌ثباتی بیشتر در منطقه منجر شود. این موضع‌گیری نه‌تنها روابط ایران با اروپا را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه بر دیگر بازیگران منطقه‌ای و جهانی نیز اثرگذار خواهد بود. کشورهایی مانند عربستان سعودی و اسرائیل که همواره به دنبال تضعیف نفوذ ایران در منطقه بوده‌اند، ممکن است از این حمایت برای افزایش فشار بر ایران بهره‌برداری کنند. از سوی دیگر، بازیگرانی مانند روسیه و چین که از حاکمیت ایران بر این جزایر حمایت کرده‌اند، احتمالاً موضعی محتاطانه در برابر اتحادیه اروپا اتخاذ خواهند کرد. همچنین، این حمایت می‌تواند مسیر دیپلماسی و حل مسالمت‌آمیز اختلافات بین ایران و امارات را پیچیده‌تر کند. اگر امارات احساس کند که از حمایت کشورهای قدرتمند غربی برخوردار است، ممکن است کمتر به دنبال مذاکرات مستقیم با ایران باشد و به جای آن، از ابزارهای بین‌المللی برای تقویت ادعاهای خود استفاده کند. در این صورت، اختلافات میان دو کشور به‌جای کاهش، تشدید شده و احتمال افزایش تنش‌های دیپلماتیک نیز بیشتر خواهد شد.

نتیجه‌گیری

حمایت اتحادیه اروپا از ادعای امارات متحده عربی بر جزایر سه‌گانه، اگرچه ممکن است به عنوان نوعی حمایت سیاسی و نمادین مطرح شود، اما در عمل می‌تواند به عنوان مداخله‌ای در منازعه ایران و امارات تعبیر شود. این موضوع نه تنها تنش‌های موجود در منطقه خلیج فارس را تشدید می‌کند، بلکه ممکن است بر روابط ایران و اتحادیه اروپا و همچنین نقش‌آفرینی سایر بازیگران بین‌المللی مانند چین و روسیه نیز تأثیر منفی بگذارد. از دیدگاه حقوق بین‌الملل، ایران همچنان با استناد به شواهد تاریخی و حقوقی، به حاکمیت خود بر این جزایر تأکید می‌کند و هرگونه مداخله خارجی در این خصوص را رد می‌نماید.

 

آخرین مطالب تالار گفتگو

آیین نامه کمیته جوانان انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد



اطلاعات بیشتر