معصومه حسینی – دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه علامه طباطبایی
۱۴۰۲/۰۶/۱۸
بانک جهانی در 23 می 2023 اقدام به انتشار گزارشی در خصوص «تأثیر شرکتهای فراملی بر تغییرات اقلیمی» نمود که در آن، نقشی دوگانه برای این گروه از شرکتها در مواجهه با تغییرات اقلیمی قائل شده است؛ بدین صورت که هم آنها را خطری اساسی برای وقوع تغییرات اقلیمی میداند و هم فرصتی برای کاهش و مقابله با آن. تجزیه و تحلیل دادهها و آمار مندرج در این گزارش نشان میدهد که فعالیتهای مستقیم و زنجیره تأمین 157 شرکت فراملی بزرگ، بیش از 60 درصد انتشار صنعتی گازهای گلخانهای را در جهان تشکیل میدهد که از این میزان، 50 درصد مربوط به زنجیره تأمین و تنها 10 درصد باقیمانده مربوط به فعالیت مستقیم این شرکتها است. همین گزاره کوتاه و منفی تأیید مینماید که در نهایت، راه مقابله با تغییرات اقلیمی از مسیر شرکتهای فراملی میگذرد. به عبارت بهتر، شرکتهای فراملی میتوانند از طریق اصلاح رویههای خود، تضمین دسترسی گسترده به تکنولوژیهای جدید سبز و افزایش جریان جهانی سرمایهگذاری، گامهای مثبتی را در مواجهه با تغییرات اقلیمی بردارند. در مقابل نیز همین شرکتها میتوانند از طریق مانعتراشی و لابیگری از هرگونه پیشرفت و تغییر در حوزه مقابله با تغییرات اقلیمی جلوگیری به عمل آورند. بنابراین، میتوان ادعا نمود که شرکتهای فراملی، بازیگران اصلی راهحلهای ارائه شده از سوی دولتها در مواجهه با تغییرات اقلیمی محسوب میشوند.
به طور کلی، مسئله چالشها و فرصتهای برآمده از شرکتهای فراملی در مواجهه با تغییرات اقلیمی ذیل سه کانال تحت عنوان اثر مقیاس، اثر فناوری و اثر ترکیب قابل بحث و بررسی است:
1. اثر مقیاس: شرکتهای فراملی، محرکهای اصلی انتشار گازهای گلخانهای هستند و به همان میزان که آنها تولید خود را افزایش میدهند، ممکن است کشور میزبان نیز مجموع انتشار آنها را افزایش دهد. در میان حوزههای مختلف فعالیت شرکتهای فراملی، آلایندهترین بخش، انرژی (37 درصد) است و پس از آن به ترتیب بخش صنعت (15 درصد)، بخش حمل و نقل (7 درصد) و بخش کالاها و خدمات مصرفی (2 درصد) قرار دارند. با این حال، اغلب این 157 شرکت فراملی اشاره شده در گزارش بانک جهانی، به اندازه کافی برای مقابله با تغییرات اقلیمی متعهد نیستند. اگر تعهدات اقلیمی شرکتهای فراملی در ارتباط با انتشار گازهای گلخانهای را مورد بررسی قرار دهیم، ذیل سه گروه استراتژیهای کوتاه مدت (تا سال 2025)، استراتژیهای میانمدت (2026 تا 2035) و استراتژیهای بلندمدت (2036 تا 2050) قابل بررسی هستند. یکی از مهمترین استراتژیهای بلندمدت موجود در ارتباط با انتشار گازهای گلخانهای ناشی از شرکتهای فراملی، رساندن میزان انتشار به صفر خالص تا سال 2050 است. همچنین مطابق آمار ارائه شده در گزارش بانک جهانی، شرکتهای فراملی از کشورهای با درآمد بالا نسبت به اهداف صفر خالص در مقایسه با کشورهای در حال توسعه متعهدتر هستند. با این حال، دادههای مربوط به برخی از کشورهای بزرگ با درآمد بالا (مثل استرالیا، امریکا و کانادا) نشان میدهد که برخی از این کشورها هنوز با خلأ قابلتوجهی در حوزه تعهدات شرکتهای فراملی مواجهاند. بطور کلی، کشورها بر مبنای سهم انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیت شرکتهای فراملی مستقر در آنها و نیز تعهدات اقلیمی به چهار گروه زیر قابل تقسیمبندی هستند:
- سهم انتشار بالا و تعهد اقلیمی بالا: این گروه شامل کشورهایی است که شرکتهای فراملی بزرگ و حیاتی در آن مستقر بوده و در عین حال، متعهد به تغییر (رساندن میزان انتشار به صفر خالص) میباشند. تنها در 8 کشور جهان که همگی در اروپا مستقر هستند، بیش از 75 درصد شرکتهای فراملی بزرگ به طور رسمی متعهد به رساندن انتشار گازهای گلخانهای به صفر هستند.
- سهم انتشار کم و تعهد اقلیمی بالا: در این گروه از کشورها، شرکتهایی مستقرند که به عنوان منبع انتشار گازهای گلخانهای حیاتی نیستند اما خود را متعهد میدانند و از همین روی، فرصتی برای اصلاح ایجاد میکنند. بدین صورت که میتوان از حسن نیت این کشورها به منظور تسریع انتقال فناوری به شرکتهای داخلی برای کربنزدایی فعالیتهای آنها استفاده نمود. این گروه شامل شرکتهای فراملی مستقر در 25 کشور در آفریقا، آسیای مرکزی، اروپا و امریکای جنوبی میشود.
- سهم انتشار کم و تعهد اقلیمی کم: در این گروه از کشورها، شرکتهای فراملی بزرگی مستقرند که نه به عنوان منبع انتشار گازهای گلخانهای، واجد اهمیت حیاتی هستند و نه چندان خود را در این خصوص متعهد میدانند. البته این امر با خطراتی همراه است؛ زیرا شرکتهای آلاینده میتوانند در آینده از طریق انتشار قابلتوجه گازهای گلخانهای، کشور را دچار مشکلات عدیدهای نمایند. با این حال، با توجه به این مسئله که سهم انتشار گازهای گلخانهای از شرکتهای فراملی زیرمجموعه این گروه کمتر بوده، به نظر میرسد مسائل فوریتر و مهمتری برای تمرکز به منظور مقابله با تغییرات اقلیمی و یا کاهش آثار آن وجود داشته باشد. از این گروه، 43 کشور در آفریقا، آسیای مرکزی، اروپا و امریکای لاتین شناسایی شده است.
- سهم انتشار بالا و تعهد اقلیمی کم: شرکتهای فراملی زیرمجموعه این گروه، خطر مهمی برای اهداف کشورها در مقابله با تغییرات اقلیمی محسوب میشوند؛ زیرا علیرغم اینکه سهم بزرگی از انتشار را تشکیل میدهند اما تعهد ضعیفی برای اصلاح رویه خود دارند. نگرانکنندهتر آن است که این مورد در 60 کشور (بالاترین سهم از چهارگانه فوق) ازجمله برخی از آلودهترین کشورهای جهان وجود دارد.
2. اثر فناوری: مقایسه دادههای مربوط به انتشار کربن از شرکتهای داخلی و شرکتهای فراملی نشان میدهد که میزان کربن تولیدشده از سوی شرکتهای فراملی کمتر از شرکتهای داخلی است. اما مطابق تحلیل ارائه شده در گزارش بانک جهانی، شرکتهای داخلی در ارتباط با شرکتهای فراملی (از طریق سرمایهگذاری مشترک، ارتباط با زنجیره تأمین بینالمللی و یا ترتیبات مربوط لایسنس خارجی فناوری) نسبت به همتایان خود که فاقد چنین ارتباطی هستند، امکان بیشتری برای اتخاذ شیوههای تجاری سبز دارند. چراکه شرکتهای فراملی میتوانند دانش و فناوریهای سبزتر و کمکربن را در اختیار شرکتهای داخلی قرار دهند که در نتیجه میتواند منجر به کاهش میانگین شدت کربن یک بخش و نهایتاً انتشار گازهای گلخانهای از شرکتهای داخلی گردد. در خصوص اثر تکنولوژی شرکتهای فراملی، مسئله حائز اهمیت این است که در خصوص سرمایهگذاری در طرحهای پایداری زیستمحیطی کشورهای در حال توسعه (از جمله افزایش مقاومت در برابر خطرات اقلیمی، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و کربنزدایی تولید و مدیریت پسماند و آلودگی) فشار دولتها، مهمترین اهرم کلیدی برای شرکتهای فراملی به منظور تشویق انتقال فناوری سبز و افزایش سرمایهگذاری در فعالیتهای تقویتکننده پایندگی است. شواهد جدید از نظرسنجی بانک جهانی در خصوص گزارش رقابتپذیری سرمایهگذاری جهانی 2021-2022 نشان میدهد که شرکتها در هنگام مواجهه با فشار دولتها (در مقایسه با فشار مصرفکنندگان، فشار سهامداران و سرمایهگذاران و نیز فشار ناشی از اختلالات و خسارات برآمده از وقایع اقلیمی)، احتمال بیشتری برای سرمایهگذاری در طرحها و فعالیتهای پایداری دارند.
3. اثر ترکیب: این کانال مربوط به سرمایهگذاری مستقیم خارجی شرکتهای فراملی است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی میتواند ساختارهای صنعتی را تغییر دهد و این مسئله، تأثیری مبهم بر انتشار گازهای گلخانهای دارد؛ زیرا میتواند منابع را به سوی فعالیتهای با شدت کربن پایین یا بالا سوق دهد. به هرحال، شرکتهای فراملی میتوانند به دو صورت اقدام به سرمایهگذاری خارجی نمایند:
الف. سرمایهگذاری مستقیم خارجی در حوزه سبز: اشاره به نوعی از سرمایهگذاری دارد که بر اساس آن، یک شرکت فراملی مادر اقدام به تأسیس یک شرکت تابعه در یک کشور خارجی کرده و یا آن را توسعه میدهد؛ و
ب. ادغام و تملک: مربوط به زمانی است که یک شرکت فراملی، تسهیلات از پیش موجود را از شرکت دیگری خریداری نموده و یا اجاره دهد.
به هر حال، شرکتهای فراملی یک منبع مالی مهم برای توسعه پایدار از طریق سرمایهگذاری خارجی هستند. انجام تعهدات جهانی مندرج در موافقتنامه پاریس در خصوص تغییرات اقلیمی و دستیابی به اهداف توسعه پایدار مستلزم تسریع در تأمین منابع مالی است که به منظور نیل به آن، در کنار سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی، سرمایهگذاری فرامرزی شرکتهای فراملی را شاهد هستیم. در حال حاضر، اطلاعیههای مربوط به پروژه سرمایهگذاری مستقیم خارجی و نیز ادغام و تملک از سال 2001 تا سال 2021 نشان میدهد که اثر ترکیب شرکتهای فراملی، از طریق انتقال فزاینده سرمایهگذاری خارجی از بخشهای آلاینده به بخشهای سبز، رو به بهبود است.
به هرحال با توجه به این مسئله که فشار دولتها مهمترین اهرم در برابر شرکتهای فراملی است، سیاستگذاران میتوانند از طیفی از ابزارهای خاص به منظور کمک به شرکتهای فراملی برای کاهش اثرات خود بر تغییرات اقلیمی یا سازگاری با آن و نیز افزایش رشد سبز استفاده نمایند. به این ابزارها در اصطلاح 5Ps گفته میشود (در ادامه به شرح آن پرداختهایم) که روش مفیدی را برای شناسایی انواع مختلف ابزارهای در دسترس دولتها به منظور اثرگذاری شرکتهای فراملی بر تغییرات اقلیمی ارائه میدهد. این ابزارها میتوانند شرکتهای فراملی را اجبار نمایند تا تولید گازهای گلخانهای فشرده را کاهش دهند (اثر مقیاس)؛ کمک میکنند تا شرکتهای فراملی زنجیرههای تأمین خود را به سمت روشهای تولید با کربن پایینتر سوق دهند (اثر فناوری) و انتقال به ساختارهای صنعتی کمکربن را از طریق جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی سبز و حذف تدریجی بخشهای آلاینده تسهیل نماید (اثر ترکیب). در حالیکه ابزارهای 5Ps میتواند برای همه شرکتها اعمال شود اما وجود دو عنصر اصلی، شرکتهای فراملی بزرگ را متمایز میکند:
اولاً؛ زنجیره تأمین آنها احتمالاً سهم نامتناسبی از انتشار گازهای گلخانهای یک کشور را به خود اختصاص میدهد، به طوری که شرکتهای فراملی احتمالاً بار بیشتر سیاستهای تغییرات اقلیمی را متحمل میشوند.
ثانیاً؛ شرکتهای فراملی اغلب قدرت چانهزنی قابلتوجهی در مقابل کشورهای میزبان دارند. زیرا آنها نسبت به شرکتهای داخلی کمتر محدود میشوند و میتوانند تهدید نمایند که فعالیت خود را به خارج از کشور انتقال میدهند یا هرگونه سرمایهگذاری مستقیم خارجی خود را در آینده محدود نمایند. این بدان معنا است که کشورها ممکن است بخواهند توجه ویژهای به شرکتهای فراملی در چارچوب سیاستی خود هم در خصوص انتخاب ابزار و هم تضمین تعادل (میان کربنزدایی و ماندگاری شرکتها در چارچوب سرزمینی خود) داشته باشند. بدین صورت که:
الف. شرکتهای فراملی، زنجیره تأمین خود را کربنزدایی نمایند؛
ب. با شرکتهای داخلی برای تشویق انتقال فناوری سبز همکاری بیشتری داشته باشند؛
پ. آنقدر تحت فشار نباشند که تصمیم بگیرند از کشور خارج شده و سرمایه، فرصتهای شغلی و فناوری ارزشمند خود را با خود ببرند.
همانطور که گفته شد 5Ps ابزارهای سیاست داخلی برای بهبود اثر شرکتهای چندملیتی بر تغییرات اقلیمی هستند که هدف از اعمال آنها، کاهش تولید کربن، تغییر روشهای تولید و انتقال به ساختار صنعتی کمکربن است. 5Ps شامل موارد زیر است:
1. Patrolling به معنای نظارت بر انتشار گازهای گلخانهای در سطح شرکتی، وجود استانداردهای گزارشدهی داوطلبانه و نیز مقرراتی برای افشای اطلاعات زیستمحیطی است؛
2. Prescription به معنای وضع قوانین و مقررات در حوزه استانداردهای زیستمحیطی، صدور مجوزهای انتشار، تسهیل صدور مجوز فناوری و سرمایهگذاری مشترک و نیز مقررات محدودکننده تجارت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بخشهای آلاینده و در مقابل، مقررات آزادسازی تجارت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بخشهای سبز است؛
3. Penalties یا همان جریمه و مجازات که وضع مالیات و عوارض را دربرمیگیرد و شامل وضع مالیاتهای زیستمحیطی و مالیاتهای بالا برای بخشهای آلاینده است؛
4. Payments به معنای حمایت مالی است که شامل مشوقهایی برای تحقیق و توسعه سبز، آموزش مهارتها و ارتقای سرمایه، مشوقهایی برای صدور مجوز فناوری، سرمایهگذاری مشترک و برنامههای تأمینکننده و نیز حمایت مالیاتی برای بخشهای سبز میشود؛
5. Persuasion به معنای تعهدات شرکتی است که شامل دارا بودن گواهی زیستمحیطی زنجیره تأمین، اثر سرمایهگذاری زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی شرکتی، ترویج و تسهیل سرمایهگذاری سبز و نیز مراقبتهای بعدی سرمایهگذار در سرمایهگذاری مجدد سبز میشود.
با توجه به دادههای موجود که نشانگر فشار دولتها به عنوان مهمترین اهرم در مقابله با تغییرات اقلیمی بوده و همچنین نظر به فعالیت شرکتهای فراملی در کشورهای مختلف جهان به عنوان مهمترین عامل انتشار کربن، دولتها میبایست به منظور برداشتن گامهای جدی در این راستا، اقدامات خود را هماهنگ و با یکدیگر همکاری نموده تا به نتیجه مطلوبی در برابر زیادهخواهی شرکتهای فراملی و مقابله با تغییرات اقلیمی دست یابند. به عبارت بهتر، هیچ یک از 5Ps در صورتیکه صرفاً از سوی دولتهای محدودی اعمال گردد، اهداف آن را تأمین نمینماید و نهایتاً منجر به فرار شرکتها و سرمایه از کشور میزبان به کشورهایی با قوانین سادهتر و تسهیلات بیشتر میگردد.