دکتر احمدرضا آذرپندار - دانش آموخته دکتری حقوق بینالملل دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
۱۴۰۳/۰۶/۰۳
با پیشرفت فناوری های نانو، تمرکز قابل توجهی بر توسعه فرامواد انجام شده است به طوری که امکان تولید بهاصطلاح «شنل های نامرئی» (invisibility cloaks) را فراهم آورده است. شنل های نامرئی موجب میشوند تا با دقت بسیار بالایی اشخاص هدف، از دید سایرین پنهان بمانند. پس از موفقیت آمیز بودن چنین تحقیقاتی در آزمایشگاه، در سالهای اخیر ارتش های جهان هزینه های هنگفتی را روی این فناوری سرمایه گذاری کرده اند. با این حال سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا فناوری نامرئی شدن با قواعد حقوق بشردوستانه مطابقت دارد یا خیر؟ از آنجا که نه در کنوانسیون های چهارگانه و نه در سایر قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه به طور خاص به این فناوری اشاره نشده است، به منظور انطباق این فناوری با حقوق بین الملل بشردوستانه باید به قواعد اساسی و اصول حقوق بین الملل بشردوستانه متوسل شد و از آن طریق قانونی بودن چنین فناوری را مشخص کرد. بر همین مبنا و با توجه به ماهیت فناوری، باید متذکر شد که اصول منع رنج بیهوده، ضرورت، تناسب و قواعد مربوط به حملات بدون تفکیک و قواعد حفاظت از محیطزیست، در رابطه با این فناوری چندان مرتبط نیستند و فناوری فراماده موضوع هیچکدام از اصول پیش گفته تحت حقوق مخاصمات مسلحانه نخواهد بود. صرفاً اصل تفکیک و قاعده عدم استفاده از خدعه پیرامون این فناوری موضوعیت می یابد که در این نوشتار به آنها پرداخته شده است. فرضیه این نوشتار آن است که فناوری نامرئی شدن به خودی خود ناقض حقوق بین الملل بشردوستانه نیست، با این حال، ممکن است استفاده از این فناوری به روشی غیرقانونی صورت پذیرد. این نوشتار در ابتدا به معرفی و کاربرد فناوری اشاره میکند و سپس قانونی بودن این فناوری در حقوق بین الملل بشردوستانه را به بوته آزمایش میگذارد.
معرفی فناوری
توانایی نامرئی شدن تا مدتها جزء اصلی داستان های علمی-تخیلی و فانتزی بوده، با اینحال امروزه با خم کردن نور تمام طول موجها در اطراف یک جسم، صرفنظر از شکل آنها، این پتانسیل به وجود آمده است که به طور موثر هر جسمی از دید مخفی شود. تحقیقات اخیر نشان میدهد که ترکیب متالنزها و فرامواد در مقیاس نانو میتواند در واقع راه را برای پوشش های نامرئی هموار سازد. اولین بار در سال 2018 ماده جدیدی به نام آکروماتیک پهن باند متالنز (broadband achromatic meta lens) یک شی را در سراسر طیف نور مرئی غیرقابل شناسایی کرد.
در شرایط عادی، هنگامی که مواد با نور با هر طول موج بمباران شوند، رفتار معمولی مواد جذب نور یا بازتاب نور است. چنانچه نور جذب شود، هرگونه نور پس زمینه و سیگنال ها پنهان میشوند و ناظر را از حضور ماده آگاه میکنند. چنانچه نور منعکس شود، هر سیگنالی که ارسال میشود، به سمت ارسال کننده برگشته و جسم روشن میشود و این امکان فراهم می آید که مستقیماً آن جسم با چشم مشاهده شود. بنابراین تنها راه دستیابی به شفافیت واقعی (نامرئی شدن جسم) آن است که نوری که از پشت جسم می آید، بتواند با همان مسیر، به جلوی جسم برسد؛ گویی نور مستقیماً از طریق جسم منتقل شود. از این رو، روشی که یک «دستگاه پنهان کننده» استفاده میکند، منحرف کردن نور اطراف یک جسم از کلیه جهات است. به این ترتیب هر ناظری که از هر مکان و جهتی به آن نگاه میکند، به سادگی سیگنال های پس زمینه را میبیند، گویی جسم مخفی شده اصلاً آنجا نیست.
از سوی دیگر یک پوشش چندلایه ویژه از فراماده نیز در دو دهه گذشته ایجاد شده است که تابش الکترومغناطیس با طول موجهای خاص را قادر می سازد آزادانه از اطراف یک جسم عبور کنند. بر همین مبنا، فراماده میتواند هم جسم را از طول موجهای عادی برای چشم و هم طول موجهای الکترومغناطیسی پنهان کند.
«نهانسازی کوانتومی» (Quantum stealth) و گونه های آن همچون اینویزیب (INVISIB) و سامانههای بائه (BAe Systems) موادی هستند که با خم کردن امواج نور به اطراف، یک هدف را نامرئی میکنند. این مواد تأثیر خوبی در محافظت از امواج تشخیص نوری، امواج تشخیص مادونقرمز و امواج تشخیص الکترومغناطیسی دارند؛ تحت تأثیر محیط های جغرافیایی، شرایط اقلیمی و سایر عوامل عینی قرار نمی گیرند و بهسختی توسط یک موج تشخیص نوری معمولی، موج تشخیص مادونقرمز و دستگاه های تشخیص امواج الکترومغناطیس پدیدار میشوند.
فناوری آداپتیو (Adaptiv) نیز از دوربین های روی هدف، همچون خودروهای زرهی، استفاده میکند تا با خوانش مادونقرمز مناظر پسزمینه را نمایش دهد. سپس همان امضای حرارتی الگوی پس زمینه را بر روی یک سری «پیکسل های» ششضلعی نصب میکند تا دما را بهسرعت تغییر داده و با محیط اطراف سازگار شوند؛ درنتیجه یک شی را میتوان طوری ساخت که برای ناظر با استفاده از حسگر فروسرخ در پسزمینه ناپدید شود. همچنین میتواند از آن برای تقلید خوانش مادونقرمز یک وسیله نقلیه دیگر استفاده کرد و یک تانک را همچون یک خودروی غیرنظامی معرفی کرد.
فناوری ناپدیدشدن در مخاصمات مسلحانه
در رابطه با هرگونه سلاح، روش یا ابزاری نوینی که در مخاصمات مسلحانه استفاده میشود، لازم است که یک ارزیابی حقوقی صورت پذیرد و مشخص شود، آیا فناوری خاصی که در حال بازبینی است میتواند مطابق با قواعد گسترده تر حقوق مخاصمات مسلحانه مورد استفاده قرار گیرد یا خیر.
1. خدعه یا حیله؟
«استتار» بهطور خاص متعاقب ماده 37 (2) پروتکل الحاقی اول بهعنوان نمونه ای از «حیله قانونی جنگ» ذکر شده است و بنابراین بهطورکلی قانونی تلقی میشود. بااینحال اگر قرار باشد «استتار» بهگونهای ساخته یا استفاده شود که بهمنزله اعلام وضعیت حمایت شده تحت قانون بهمنظور فریب دشمن و درنتیجه موجب مرگ، جراحت یا اسارت کارکنان دشمن باشد، ماده 37(1) پروتکل الحاقی اول نقض شده و موجب میشود، «خدعه» رخ دهد. ماده 37(1) پروتکل الحاقی اول بیان میدارد: «قتل، مجروح یا اسیر کردن یکی از افراد دشمن با توسل به خدعه ممنوع است. اعمالی که باعث برانگیختن حس اعتماد یکی از افراد دشمن گردیده و وی را متقاعد سازد که مطابق قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه حق دارد از حمایت برخوردار شود یا موظف است حمایت خود را اعطا نماید و منظور آن باشد که به این حس اعتماد خیانت شود، خدعه محسوب میگردد. اعمال مشروح در زیر از مصادیق خدعه میباشند:
الف- تظاهر به قصد مذاکره تحت پرچم متارکه جنگ یا تسلیم؛ ب- تظاهر به عجز و ناتوانی به دلیل جراحت یا بیماری؛ ج- تظاهر به غیرنظامی بودن و برخورداری از وضعیت غیرنظامی؛ و د- تظاهر به داشتن وضعیت حمایتی از طریق استفاده از علائم و نشانه ها یا لباس های متحدالشکل مربوط به سازمان ملل، و یا مربوط به دولتهای بیطرف و یا سایر دولتهایی که طرف مخاصمه نیستند.»
بهطور مشابه چنانچه استتار شامل سوءاستفاده از علائم، پرچم ها، نشان ها یا نشانه های دشمن، نشان های سازمان ملل متحد، نشانه های حمایتی یا نشانه های خنثی باشد، مطابق مواد 38 و 39 پروتکل الحاقی اول، حسب مورد، چنین اقدامی ممنوع خواهد بود. بااینحال استتار متعارف با هدف درآمیختن دشمن یا وسایل دشمن با محیط پس زمینه، قانونی است و خم کردن نور را میتوان صرفاً بهعنوان روشی پیچیده ازنظر فناوری برای دستیابی به آن نتیجه در نظر گرفت.
2. اصل تفکیک
از سوی دیگر در اینجا مسئله تفکیک نیز بروز می یابد. اهمیت تفکیک میان رزمندگان و غیررزمندگان در ماده 43(2) پروتکل الحاقی اول منعکس شده است؛ در این ماده مقرر شده است: «اعضای نیروهای مسلح یک طرف مخاصمه (...) رزمنده محسوب میشوند؛ به این معنا که صرفاً آنها حق دارند مستقیماً در خصومتها مشارکت داشته باشند». این تصریح باعث میشود که حقوق بین الملل بشردوستانه، صرفاً رزمندگان را بهعنوان کارگزاران اصلی جنگ بشناسد.
تعریف کلاسیک از وضعیت رزمنده (combatant)، تحت حقوق بین الملل بشردوستانه را میتوان در ماده 4 کنوانسیون سوم ژنو یافت. این مقرره دستهبندی افرادی که حق برخورداری از وضعیت اسیر را دارند، تعیین میکند. دسته اول شامل اعضای نیروهای مسلح منظم یک طرف درگیری است. دسته دوم اعضای سایر گروه های مسلح، همچون شبه نظامیان و افراد داوطلب را شامل میشود که دارای شرایط زیر باشند: تحت امر شخصی باشند که مسئول زیردستان خود است؛ نشان مشخص و ثابتی را که از دور قابلتشخیص باشد، حمل نمایند؛ آشکارا اسلحه حمل کنند؛ وبه الزامات حقوق بینالملل بشردوستانه احترام بگذارند.
تعریفی مشابهی -هرچند با برخی اختلافات- در مواد 43 و 44 پروتکل الحاقی اول یافت میشود. این تعریف شامل کلیه نیروهای مسلح یا گروه های تحت امر یک طرف مخاصمه میشود که مشمول نظام انضباطی داخلی است و خود را از جمعیت غیرنظامی متمایز می نماید و در صورت عدم امکان تمایز، در هنگام آمادگی برای حمله یا مشارکت در یک حمله، آشکارا سلاح حمل میکند. تفاوت اصلی میان این تعاریف در آن است که به نظر میرسد، در کنوانسیون سوم ژنو رزمندگان همواره نیازمند آن هستند تا خود را بهطور نظام مند از غیرنظامیان متمایز کنند، در حالی که پروتکل الحاقی اول تصدیق میکند، در برخی موارد رزمندگان میتوانند صرفاً هنگام اقدام به حمله دست به چنین اقدامی بزنند.
با اینحال پوشیدن یونیفرم نامرئی ممکن است ناقض تعهد رزمنده برای داشتن یک علامت متمایز ثابت و قابلتشخیص از راه دور و حمل آشکار اسلحه در نظر گرفته شود و درنتیجه مسائلی را در مورد وضعیت حقوقی او ایجاد کند. در مورد انطباق برخی کاربردهای چنین فناوری با اصل تفکیک ابراز نگرانی میشود. رزمندهای که اسلحه اش با پوشش آن نامرئی میشود، مسلماً با حداقل الزامات ماده 4 کنوانسیون سوم ژنو و ماده 44(3) پروتکل الحاقی اول مطابقت ندارد.
نتیجه گیری
متعاقب ماده 36 پروتکل الحاقی اول، فراماده به عنوان یک فناوری نوین نیاز به بررسی این امر دارد که آیا از لحاظ حقوق بین الملل بشردوستانه، این سلاح قانونی است یا خیر؟ با توجه به این نکته که این فناوری صرفاً اصل تفکیک و قاعده منع خدعه را متاثر میسازد، در این مقاله این فناوری با دو تعهد پیش گفته مطابقت داده شد. از آنجا که خدعه صرفاً هنگامی رخ میدهد که اشخاص با نشان دادن خود تحت وضعیت حمایت شده، دشمن را فریب داده و موجب مرگ، جراحت یا اسارت کارکنان دشمن میشوند، چنانچه از این فناوری به این صورت استفاده شود، موجبات استفاده غیرقانونی از فناوری را ایجاد میکند. همچنین در رابطه با اصل تفکیک، از آنجا که باید میان رزمندگان و غیررزمندگان همواره تمایزی وجود داشته باشد، چنانچه استفاده نادرست موجب شود، اشخاص نظامی به عنوان غیرنظامی معرفی شوند، استفاده از این فناوری غیرقانونی خواهد بود. در مجموع، این فناوری در صورت استفاده درست، تضادی با قواعد و اصول حقوق بین الملل بشردوستانه نخواهد داشت.
برای مطالعه بیشتر در رابطه با این فناوری و سایر فناوری های نوین، مراجعه کنید به کتاب «حقوق بین الملل بشردوستانه و فناوریهای نوین» نوشته شده توسط دکتر رضا موسی زاده و دکتر احمدرضا آذرپندار، چاپ 1403 انتشارات میزان.