دکتر علیرضا شمس لاهیجانی - پژوهشگر روابط بینالملل
یکی از ویژگیهای نظم بینالمللی معاصر، و شکلگیری و پایداری آن، نقش علم و فناوری و تحولات مرتبط، در هدایت روابط بین ملل و دولتها، و مطالعه علمی حقوق و روابط بینالملل است. مجموعه مطالب منتشره در سمپوزیوم «تاثیر علم و فناوریهای نوین بر صلح و امنیت بین المللی»، با بررسی جلوههای مختلف موضوع در عرصه جهانی به چالشهای امنیتی فعلی در نظم بینالمللی پرداختند. این مجموعه نوشتارها، به خوبی به تهدیدات و فرصتهای بالفعل و بالقوه منتج از علم و فناوریهای نوین اشاره کردهاند.
در سالهای اخیر، با توجه بیشتر به مطالعات علم و فناوری (Science and Technology Studies یا STS) در رشته روابط بینالملل، اثر فضای بینالملل، نیروهای اجتماعی، و ایدههای سیاسی، این رشته نیز بیش از پیش به نقش علم و فناوری در موضوعات راهبردی، امنیتی، اقتصادی، و محیط زیستی پرداخته است. در این میان، به نقش علم و فناوری در نظم بینالمللی به صورت مفهومی، نظری، و موردی، کمتر توجه شده است. نوشتار حاضر سعی دارد تا ضمن تبیین کارکرد علم و فناوری از سوی دولتها، به سئوالاتی اساسی در مورد آینده نظم بینالملل و پایداری امنیت بینالمللی پاسخ دهد: نظم بینالمللی را چگونه تعریف میکنیم؟ جایگاه و نقش علم و فناوری در این نظم چیست؟
ریشه پاسخ به این سئوالات در گرو مرور شکلگیری نظم بینالمللی است. توجه به جهان معاصر، نباید ما را از درهمتنیدگی تاریخی این نظم با علم و فناوری باز دارد. در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی، مبنای نظم بینالمللی ملهم از گفتمان سیاسی اروپا و سلطنت بود. این نظم، اهداف آن و همچنین هدف اعضای جامعه جهانی، کمکم از اواخر قرن هجدهم و بویژه در قرن نوزدهم دستخوش تغییر شد. به یمن علم و فناوری، ایده «بهبود» (improvement) و «پیشرفت» (progress) به مفاهیم اصلی سیاست بینالملل بدل گشتند. استعمار نیز با توسل به شعار «بهبود»، بسیاری از فتوحات استعماری و توافقات تجاری بینالمللی را پیش برد. مفاهیمی همچون «رشد» و «توسعه»، حکمرانی اقتصادی را به بخش جداناپذیر نظم بینالمللی بدل کرد. موفقیت فیزیک هستهای و مهندسی در جنگ جهانی دوم، توامان با گسترش دانش اقتصادی و محبوبیت یافتن الگوهای پیشرفت و تخصصگرایی، به نهادینه شدن نقش و اهمیت علم و فناوری در دولتها، سازمانهای بینالمللی و نظم بینالمللی انجامید. نفوذ علم و فناوری به حدی اثرگذار بود که به نوشته جان راگی، نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل و معاون برنامهریزی راهبردی کوفی عنان در ملل متحد، سازمانهای بینالمللی «محصولی» از برقراری تعادل میان فناوری، نیاز سیاسی، و بهرهمندی از منابع عمومی از طریق مساعی جمعی جهت حل مشکلات مشترک به حساب میآیند. گسترش و پیشرفتهای فناوری، بر هدفگذاری دولتها، وضعیت نظم بینالمللی، و تسریع یا کاهش روندهای جهانی موثر بودهاند. یکی از آخرین جلوههای این تاثیر، واکسیناسیون در واکنش به همهگیری کووید-۱۹ است.
این مرور کوتاه تاریخی، به تبیین سه کارکرد علم و فناوری در نظم بینالمللی کمک میکند. از یک سو، علم و فناوریهای نوین با نقشآفرینی در شکلگیری نظم بینالمللی، به سرچشمه ثبات و یا تغییر نظم بینالمللی (stability or change) تبدیل شدند. در عین حال، به عنوان منبعی برای مشروعیت نظم بینالمللی نیز به حساب میآیند. استفاده از علم و فناوری و چگونگی توسل به آن، در کنار تبعات حاصله، جلوهای هویتی-تمدنی نیز به علم و فناوری در نظم بینالمللی بخشیده است.
روابط و رفتارهای پایدار میان دولتها و دیگر بازیگران جهانی، یکی از تعاریف پایهای نظم بینالمللی در ادبیات روابط بینالملل است. از این رو، ثبات و پایداری یکی از ویژگیهای شاخص نظم بینالمللی به حساب میآید که از علم و فناوری بهره جسته و در عین حال زیان دیده است. این ثبات میتواند خود را در تغییرات در زمینههای توزیع قدرت، نهادی، پذیرش قواعد و عرف نظم بینالمللی، و رفاه جمعیت نشان دهد (ص ۴۰). تسلیحات هستهای، یکی از برجستهترین جلوههای اثرگذاری علم و فناوری بر ثبات نظم بینالمللی است. ظهور و بروز قدرتهای دیجیتالی در کنار پیشرفتهای فناوریهای ارتباطات، برخی را به گمانهزنی برای برهمخوردن نظم بینالمللی از سوی قدرتهای دیجیتال واداشته است. این احتمال، محدودیت علم و فناوری را نیز به رخ میکشد: «گرچه افول فضای دیجیتال باعث رنج و آلام زیاد خواهد شد، ولی شاکله جهان را از هم نخواهد پاشید ... چرا که در نهایت در چارچوب سیاسی و نهادی دولتهای ملی بقا پیدا میکنند.».
وجه مشروعیتبخش علم و فناوری در نظم بینالمللی، یکی از تبعات اثر آن در شکلگیری این نظم است. فناوری، از دستیابی به آن تا (چگونگی) استفاده و ترویج، به مولفهای برای کسب مشروعیت در نظم بینالمللی یا مشروعیتزایی برای برخی اقدامات بدل شده است. یکی از جلوههای رابطه مشروعیت و علم و فناوری، بهرهبرداری از پیشرفتهای فناوری در تغییر شیوه و ابزار جنگ است. اقداماتی که پیشتر شاید نامشروع تلقی میشدند، به یمن بهرهمندی از تبعات پیشرفت فناوری، اکنون سهل، عادی و مشروع به نظر میآیند. یکی دیگر از نمونههای این رابطه، استفاده از علم و تخصص (expertise) در مشروعیت بخشیدن به برخی سیاستها مانند مقابله با تغییرات اقلیم است.
سومین جلوه علم و فناوری در نظم بینالملل، رابطهای نزدیک به دو جلوه پیشین دارد. دست یافتن به آخرین فناوریها و یا انحصار در علم، در کنار اینکه نمادهایی از قدرت تلقی میشوند، تشکیلدهنده هویت و دارای مولفههای تمدنی است. این ابعاد تمدنی، علم و فناوری را نمادی از قدرت، جایگاه، و مدرن بودن قلمداد میکند که مبین سلسه مراتب نظم بینالمللی و آشکارساز تفاوتها مینماید. مفهوم Standard of Civilisation (معیار تمدن) که در مطالعات روز روابط بینالملل ساختهای نژادی و استعماری شمرده میشود، ریشه در نگاهی حقوقی به «متمدن» دانستن جوامع مختلف در قرن نوزدهم بر مبنای معیارهای غربی و استعماری برای به رسمیت شناخته شدن از سوی دولتهای اروپایی دارد. نقش علم و فناوری در جوامع در کنار میزان پیشرفت آن، امروزه نمایانگر میزان توسعه اجتماعی و مادی، و نماد تمدنی-هویتی به حساب میآید. مصادیق هویتی-تمدنی علم و فناوری در سیاست جهانی امروز، تاریخچه پرتاب ماهواره از سوی کشورهای مختلف، انحصار در علوم خاص، و اخیرا توسعه واکسنهای کووید-۱۹ است.
لحاظ کردن این سه کارکرد علم و فناوری در نظم بینالمللی، میتواند به مطالعه دقیقتر گذشته، حال و آینده آن کمک نماید. نقش علم و فناوری نه تنها به صورت موردی یا در رشتههای خاص، بلکه باید به صورت همهجانبهنگر به طوری که هویت، مشروعیت، و ثبات نظم حاضر را تغییر یا تثبیت نماید، بررسی شود. در حالی که تغییر نظم بینالمللی ناشی از افزایش قدرت چین یا تحولات اخیر مرتبط با اوکراین به کلیدواژه عرصه عمومی و تخصصی تبدیل شده، تدقیق در توسعه نقش علم و فناوری در شکلگیری نظم بینالمللی و اثرگذاری آن بر آینده نظم با عنایت به مولفههای ذکر شده، میتواند چارچوب مفهومی و نظری جدیدی از تغییرات نظم بینالمللی و اثر آن بر صلح و امنیت بینالمللی ارائه دهد.