دکتر محمدرضا ضیائی بیگدلی – استاد دانشگاه علامه طباطبایی
۱۴۰۳/۰۱/۲۱​

زمینه اصلی این نوشتار مستلزم گذار از توسل به رویکرد صرفاً نظری به حقوق بین الملل و اهمیت اتخاذ رویکردی بین رشته ای است که جنبه های گوناگونی از سیاست، اقتصاد و واقعیت های اجتماعی حقوق بین الملل را در بر می گیرد و به حقوق بین الملل به عنوان ابزاری هنجاری و نهادی برای اِعمال اقتداری جهانشمول می نگرد. این امر به ویژه برای کشورهای در حال توسعه بسیار مهم است؛ چرا که آنها تا سال ها صرفاً مصرف کننده حقوق بین الملل بوده اند. هر چند امروزه حقوق دانانی از آن کشورها در شکل گیری حقوق بین الملل مشارکت داشته و سهیم اند، نمی توان منکر آن شد که بنیانگذاران اولیه حقوق بین الملل عمدتاً حقوق دانانی از کشورهای امریکایی و اروپایی بوده اند.

به روز آمدی و توسعه شیوه های تدریس و پژوهش در حقوق بین الملل جزیی جداناپذیر از نخستین گام در تغییر واقعیت موجود و مشارکت بیشتر حقوق دانان کشورهای در حال توسعه در روند تأئیرگذاری در حقوق بین الملل معاصر است. این تغییر وضعیت به ویژه در زمانی که حقوق بین الملل خود با چالش های بی سابقه ای رو به روست از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

  • دمیدن روحی تازه در کالبد حقوق بین الملل از رهگذر نگاهی بین رشته ای به حقوق بین الملل

شاید در وهله نخست، موضوع لزوم بازبینی در سرفصل عناوینی وجود دارد که در چارچوب درس  حقوق بین الملل در دانشگاه های گوناگون تدریس می شود. نگاهی به سر فصل دروس بسیاری از دانشگاه های جهان نشان می دهد که این سرفصل ها تقریباً مشابه اند. از این سرفصل ها می توان تحت یک عنوان یادکرد: رویکردهای نظری در خلأ. منظور از خلأ این است که آن رویکردها تنها به توصیف و معرفی قواعد حقوق بین الملل بسنده می  کنند. بدون آن که تحلیلی در چارچوب تحولات تاریخی از آنها صورت گیرد یا بی آن که در اهداف و خط مشی های حاکم بر آن رویکردها مورد تحلیل واقع شوند. از این حیث، این دروس معمولاً از الگوی واحدی تبعیت می کنند.

از حیث نظری، اندیشه های ایده الیستی- لیبرالیستی در حقوق بین الملل این اجازه را می دهد تا حقوق بین الملل به عنوان ابزاری نهادی و هنجاری مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق به جامعه بین المللی این امکان را می دهد تا جایگاه سیاست را در روابط بین الملل به نحوی متمایز اعتلا بخشد. به این ترتیب، حقوق بین الملل به عنوان یک پروژه رهایی بخش هویت می یابد و در قالب تلاشی برای رهایی از  سیاست معنا پیدا می کند. این پروژه جاه طلبانه به این منظور پیش بینی شده که کشورها و سایر کنشگران بین المللی را به هنجارها، اصول و قواعد بین المللی  و نهادهای حقوقی متعهد  سازد و نه به قدرت.

ادعای من این است که استاد درس حقوق بین الملل نباید رویکردهای نظری را در خلأ بیان کند، بلکه باید تلاش کند تا جزء جزء مطالب را همراه با واقعیت های عینی به دانشجویان آموزش دهد، چرا که آموزه های حقوق هیچ گاه بی طرف نیستند و همیشه میان حقوق و سیاست به نحوی ارتباط برقرار است که حقوق در بستری سیاسی جریان پیدا می کند و اِعمال می شود. هر قاعده یا رویکرد حقوقی، مخصوصاً حقوق بین الملل، بازتابی از الویت برخی ملاحظات سیاسی و در راستای پیشبرد برخی اهداف و منافع و ارزش های خاص شکل گرفته است.

البته لازم نیست برای تبیین نکات مذکور، ساختار تدریس حقوق بین الملل را در اساس دگرگون ساخت. در دنیای معاصر، مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه، به ندرت از دانشجویان خواسته می شود تا به واقعیت های عینی توجه کنند. این ضرورتی آشکار است که تنها با  آشنا  کردن دانشجویان با واقعیت های پیرامونی قواعد و تعهدات حقوقی بین المللی است که می توان آنان را با دانش حقوق بین الملل تجهیز کرد و از آنان خواست تا این واقعیت ها را مدیریت کنند و بتوانند سهم خود را در مشارکت در جهانی که عدم قطعیت، ویژگی بارز و رو به فزونی آن است بپردازند و در نتیجه در ساختن آینده حقوق بین الملل نقش مهمی ایفا کنند.

  • کشورهای در حال توسعه و نظام بین المللی لیبرال

اکثر مفسرین روابط بین الملل، مروج اندیشه پایان تاریخ اند یا بسیاری از حقوق دانان بین المللی معتقدند که دنیا وارد جهان پسا واقعیت شده است. به نظر می رسد که تاریخ نیز مؤید همین واقعیت است. در نتیجه، حقوق بین الملل و روابط بین الملل در حال حاضر نوعی بحران را  تجربه می کنند.

باراک اوباما رئیس جمهور سابق ایالات متحده امریکا در یکی از سخنرانی هایش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اظهار داشت که نظام بین المللی لیبرال را ایالات متحده بنیان نهاده و همواره از آن حمایت کرده و به جهان نیز تعمیم داده است. این ادعا به گمان می رسد که کتمان واقعیتی  بزرگ است، چرا که نقش کشورهای در حال توسعه را نادیده گرفته است. امروزه کشورهای در حال توسعه دارای موقعیتی برجسته و متمایز  در شکل دهی به رویکردی جهان سومی به حقوق بین الملل دارند و این خود می تواند مبنای هنجاری برای سیستم سیاسی بین المللی نیز باشد. به این منظور لازم است حقوقدانان و دانشگاهیان جهان سوم با  حوزه های دیگر علوم، مخصوصا علوم انسانی  آشنا شوند، چرا که برای شنیدن صدای کشورهای درحال توسعه در جامعه بین المللی نیازمند شنیدن صدای جهان سومی برای تضمین و تأمین منافع ملی و ملاحظات سیاسی به منظور مشارکت جدی در آینده حقوق بین الملل هستیم.

انجام این رسالت مهم ممکن نیست، مگر آن که در برنامه آموزش حقوق بین الملل در کشورهای در حال توسعه تغییر و تحول بنیادین ایجاد شود.

آخرین مطالب تالار گفتگو

آیین نامه کمیته جوانان انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد



اطلاعات بیشتر