کرونا و آینده همکاریهای بینالمللی
تاریخ روابط بینالملل، و علم مطالعه آن، دربرگیرنده رویدادهای شگرف و موثر بر دوران زندگی مردم و جوامع، و متمرکز بر بررسی تعامل آنان با یکدیگر است. این بررسیها، معمولا «تاریخهای معیار» و وقایع کلیدی را شامل میشوند: پایان عصر امپراطوریها و فروپاشی انها، صلح وستفالی، کنگره وین، جنگهای جهانی و جنگ سرد. آثار و عواقب مهم رویدادها بر نظم بینالمللی و تا حدی هم عواقب انسانی از دلایل اهمیت به شمار میروند.
در دو دهه گذشته، جهان تجربههای بسیاری را از سر گذرانده است: حملات یازده سپتامبر و جنگهای پس از آن وتشدید آثار انسانی، بحرانهای مالی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و رکود تابع آن، پیچیده شدن شرایط ناشی از تغییرات اقلیم، نقض حقوق بشر، افزایش آوارگان ، پناهندگان و مهاجران. سال ۲۰۲۰ میلادی، تجربهای نوین را با شیوع جهانی ویروس کرونا آغاز کرده است. در زمان کوتاهی، تعداد اندک قربانیان و بیماران آن به میلیونها رسید و مبارزه با آن در دستور کار ملی و بینالمللی قرار گرفت، آثار و صدمات انسانی آن در صدر اخبار، و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن مورد مداقه. البته به یمن فناوریها، کمی از آلام دوریهای ناشی از سیاست های فاصله اجتماعی کاسته شد.
با وجود پیشرفتهای قابل توجه عرصه علم، دانشمندان تصریح میکنند که شناخت کافی و وافی برای مواجهه و مهار این ویروس در کوتاهمدت فراهم نیست. به درستی، عرصه پزشکی و سلامتی در اولویت قرارگرفته است . ولی کرونا گستره و عواقب فزایندهای دارد: یک موضوع انساندوستانه و بحرانی جهانی در تمام ابعاد است. چه آیندهای در انتظار بشریت است؟ اثرات آن بر نظم جهانی چیست؟ آینده اقتصاد چیست؟ تجارت، تبادل کالا، چرخه غذایی،و جهانی شدن چه سرنوشتی پیدا میکند؟ جایگاه امنیت در نظم جهانی چه خواهد بود و چه ماهیتی دارد؟ آینده همکاریهای بینالمللی چیست؟ آینده سازمان ملل متحد در این زمینه چگونه خواهدبود؟
شواهد بسیاری، آیندهای پرچالشتر برای همکاریهای بینالمللی ترسیم میکنند. همکاریهایی که شالوده نظم فعلی هستند. در رویارویی با بیماری بدون مرز، شاهد کاهش همکاریهای منطقهای و جهانی هستیم. عالیترین نهاد سیاسی ملل متحد، شورای امنیت، نمایانگر این بیعملی است: چندین ماه است که تصویب قطعنامهای در رابطه با ویروس کرونا به بنبست خورده است. بنابرین نقش این نهاد بینالمللی در مواجهه با کرونا چیست و در جهان پساکرونا چه خواهد بود؟
سالها، ناظران جهانی نگران محدودیتهای ملل متحد در صورت وقوع احتمالی جنگ جهانی سوم، یا جنگ هستهای، و یا بحرانهای امنیتی دیگر بودند. اما آنچه در این سالها عملکرد و ماهیت ملل متحد در حصول همکاریهای بینالمللی را به چالش کشیده، بحرانهای دیگری بودند. بحرانهای مالی اواخر دهه پیش که منجر به برجسته شدن شبکههای غیررسمی همکاری میان دولتها شد.اکنون بحران کرونا، موجد این نگرانی است.
با وجود نقشآفرینی سازمانهای بینالمللی، همچون سازمان ملل متحد، و سازمانهای غیردولتی، هنوز دولتها کلیدیترین بازیگران در عرصه جهانی هستند. آنها، مختصات همکاریهای بینالمللی را تعیین میکنند. ولیکن در بحبوحه کرونا، راههای افزایش همکاریهای بینالمللی چیست؟
معمولا، چهار عامل بازیگران، نهادها، فرآیندها و هنجارها، تعیینکننده چگونگی وگستره همکاریهای بینالمللی هستند. در حال حاضر، بایستههای حداقلی و اطمینان لازم جهانی نسبت به هیچکدام از این عوامل وجود ندارد. عمده دولتها،با در پیش گرفتن سیاستهای یکجانبه و گاه مهلم از عقاید ناسیونالیستی، افق همکاریها را محدود کردند. منشور ملل متحد، اصل تساوی دولتها در همکاریها را پذیرفته است. ولی میدانیم که شکاف قابل توجه میان دولتها، از جمله فاصله بین امکانات و انتظارات آنها از همکاریها بینالمللی، از جمله چالشها هستند. تشدید نابرابریها و شکاف فقر نیز بر آرایش این صحنه اثر میگذارد: علاوه بر شکاف فقر میان ملل، شاهد توزیع سیاسی و غیراخلاقی فقر در سطوح مختلف جوامع و شکافهای ملی نیز هستیم.
این شکافها، اثرات خود را در بحران کرونا با تشدید بیماری و مرگ و میر در جوامع خود را نشان داده است. در عرصه بینالمللی، شکافهای سیاسی و مشروعیتمحور، عملکرد ملل متحد و سازمان جهانی بهداشت، بحران مضاعف اعتماد را برساخته است. بنبست ذکر شده در شورای امنیت، بیپاسخ ماندن فراخوان دبیرکل ملل متحد برای آتشبس جهانی از ۲۳ مارس، افزایش اتهامات نسبت به سازمان جهانی بهداشت و غیره، از جمله نتایج هستند.
مجمع عمومی ملل متحد، طی قطعنامهای خواستار واکنش جهانی بر مبنای اتحاد، همبستگی و همکاریهای بینالمللی شد. این واژگان روی کاغذ، هنوز دردی از بیماران کرونا دوا نکرده است. اقدامات عملی فوری، نیاز فعلی نظم جهانی است. رئیس سازمان جهانی بهداشت از لزوم تغییر پارادایم جهانی برای دستیابی به همبستگی بینالمللی سخن گفته است. خود این تغییر پارادیم، نیازمند همکاری است. در حال حاضر، بازیگران کلیدی این عرصه رغبتی به همکاری از خود نشان نمیدهند.
در عین حال، شاهد همکاری فزاینده شرکتهای علمی و همچنین غولهای عرصه فناوری در تسهیل فرآیندهای مجازی هستیم. هر بحرانی، تغییراتی را به دنبال خواهد داشت. این احتمال وجوددارد، فناوریهایی که در دوران قرنطینه و تعطیلی مورد استفاده قرار گرفت، در «روزهای عادی» پس از بحران کرونا نیز جانشین فرآیندهای قبلی شوند. در عین حال، انتظار میرود که همین فناوریها نیز خود نیاز به تعیین هنجارها و محدودیتهایی پیدا نمایند که طبیعتا نیازمند همکاری توامان با پاسخگویی و شفافیت و حسابرسی است. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا که پیشتر مدعی رهبری سیاسی و اخلاقی بود، خود به مانعی در همکاریهای بینالمللی بدل شده است.
پایان بحرانها، معمولا آغازگر تغییرات بودهاند. با پایان کرونا، باید دید که نقش دولتها، آرمانهای بشری، و توازن قدرتها چگونه تغییر خواهند کرد. از جنگ جهانی اول،جامعه ملل؛ جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد؛ واز بحرانهای مالی، گروه قدرتهای بزرگ شکل گرفتند. شرایط جهانی پس از ۷۵ سال از تاسیس ملل متحد، خود مبین لزوم تطبیق و تغییر این سازمان نسبت به وضعییت موجود است. بویژه اینکه بتواند تعریف متفاوتی از امنیت همهجانبه و برای همگان ارائه دهد. این امر،ناقض لزوم استفاده از تجربه گرانبهای گذشته نیست: جامعه ملل، چراغ راه ملل متحد شد. نگاهی به گذشته و این روزها، تصریح میکند که ملل متحد جهت تقویت همکاریهای بینالمللی باید به شکافهای اقتصادی و اجتماعی نیز اهمیت بیشتری بدهد تا بتواند تبعات گسترده بحرانهای سیاسی و امنیتی و غیره را نیز کاهش دهد. کلیدواژه این امر، ظاهرا عدالت به عنوان اصل است. همکاریهای بین المللی برای پیشرفت بشریت نه یک انتخاب بلکه الزام وضرورت است.
نسرین مصفا