محمدرضا جودیوش – دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بینالملل دانشگاه شیراز
۱۴۰۳/۰۸/۰۸
کنوانسیون بینالمللی کنترل و مدیریت آب توازن کشتیها که توسط سازمان بینالمللی دریانوردی (IMO) تدوین شده است، یکی از ابزارهای مهم در حفاظت از محیطزیست دریایی به شمار میآید. این کنوانسیون که در سال 2004 به تصویب رسید و از سال 2017 بهطور رسمی اجرایی شد، با هدف کاهش تأثیرات منفی آب توازن بر محیطزیست دریایی و جلوگیری از انتقال گونههای مهاجم دریایی تدوین شده است. کشتیها هنگام حمل کالا از نقطهای به نقطه دیگر، برای حفظ پایداری خود از آب توازن استفاده میکنند؛ این آب از یک منطقه گرفته و سپس در منطقه دیگری تخلیه میشود. این فرایند باعث انتقال موجودات زنده از محیط طبیعی خود به محیط جدید میشود که ممکن است این گونهها بهعنوان گونههای مهاجم شناخته شوند و تنوع زیستی محلی را تهدید کنند. این امر تأثیرات بالقوه و بسیار جدی بر اکوسیستمهای محلی و جهانی داشته و میتواند به تخریب زیستگاههای بومی و کاهش تنوع زیستی منجر شود.(اینجا)
تنوع زیستی دریایی یکی از مهمترین عناصر در حفظ سلامت اقیانوسها و دریاها است و ارتباط مستقیمی با تعادل اکوسیستمهای دریایی دارد. تنوع گونههای جانوری و گیاهی در اکوسیستمهای دریایی نه تنها به پایداری آنها کمک میکند، بلکه برای تأمین مواد غذایی، گردش مواد مغذی و حفظ تعادل آب و هوا ضروری است.(اینجا) این تنوع زیستی همچنین به اقتصاد جهانی کمک میکند؛ بهویژه در زمینههای ماهیگیری، گردشگری و دیگر صنایع وابسته به منابع دریایی. از طرفی، کاهش تنوع زیستی میتواند اثرات غیرقابل پیشبینیای بر اقتصاد و زیستگاههای انسانی داشته باشد. با این حال، در دهههای اخیر، عوامل گوناگونی از جمله تغییرات اقلیمی، آلودگی و افزایش گونههای مهاجم، این تنوع زیستی حیاتی را تهدید کردهاند. (اینجا)
از مهمترین تهدیداتی که در برابر تنوع زیستی دریایی وجود دارد، گونههای مهاجم هستند. این گونهها میتوانند از طریق آب توازن کشتیها وارد محیطهای جدید شوند و به دلیل نبود شکارچیان طبیعی یا عوامل کنترلی در آن محیط، بهسرعت تکثیر شوند. این مسئله میتواند باعث رقابت شدید با گونههای بومی شده و حتی منجر به انقراض برخی از آنها گردد.(اینجا) گونههای مهاجم میتوانند بهطور مستقیم بر منابع غذایی گونههای بومی تأثیر بگذارند و به تخریب زیستگاههای طبیعی منجر شوند.(اینجا) علاوه بر این، این گونهها میتوانند بیماریهای جدیدی را به محیطهای جدید وارد کرده و تأثیرات منفی بیشتری بر اکوسیستمهای بومی داشته باشند. تأثیرات گونههای مهاجم در بسیاری از موارد، نه تنها بر محیطزیست دریایی بلکه بر اقتصاد کشورها نیز تأثیر منفی داشته است.(اینجا) بهعنوان مثال، گونههای مهاجم میتوانند با تخریب زیستگاههای حساس، صنایع ماهیگیری را به خطر بیندازند و معیشت جوامع ساحلی را مختل کنند. تخریب منابع طبیعی و کاهش تنوع زیستی، نه تنها به کاهش تولیدات ماهیگیری منجر میشود، بلکه افزایش هزینههای ناشی از تلاش برای کنترل گونههای مهاجم نیز فشار اقتصادی بیشتری بر کشورها وارد میکند. به علاوه، انتقال گونههای مهاجم میتواند باعث شیوع بیماریهای جدیدی در مناطق ساحلی شود که این امر بر سلامت اکوسیستمها و جوامع انسانی آثار منفی میگذارد.(اینجا) برخی از گونههای مهاجم، حتی توانایی تغییر شیمی و ترکیب اکوسیستمهای دریایی را دارند و ممکن است تغییرات در زنجیره غذایی ایجاد کنند که اثرات مخرب طولانیمدتی بر اکوسیستمها و اقتصاد مرتبط با منابع طبیعی خواهد داشت.(اینجا) در نهایت، گونههای مهاجم میتوانند با تهدید گونههای بومی و تخریب زیستگاههای طبیعی، ارزشهای زیستمحیطی و اقتصادی مناطق دریایی را بهشدت کاهش دهند و به ناپایداری اکوسیستمهای جهانی و محلی کمک کنند. این تأثیرات منفی میتواند تلاشهای بینالمللی برای حفظ تنوع زیستی و مدیریت پایدار محیطهای دریایی را به چالش بکشد و نیاز به همکاری گستردهتری میان کشورها و سازمانهای بینالمللی برای مقابله با تهدیدات ناشی از گونههای مهاجم را بیش از پیش ضروری سازد. (اینجا)
قبل از اجرای کنوانسیون آب توازن، انتقال گونههای مهاجم دریایی از طریق کشتیها به یکی از نگرانیهای اصلی دانشمندان محیطزیست و سازمانهای بینالمللی تبدیل شده بود. یکی از نمونههای معروف این پدیده، شانهدار دریایی است که از آبهای ساحلی آمریکای شمالی به دریای سیاه منتقل شد و باعث کاهش شدید جمعیت ماهیهای بومی در این منطقه شد. (اینجا) این گونه با مصرف شدید منابع غذایی موجود در دریا، بهویژه پلانکتونها، مانع از تکثیر و رشد گونههای بومی شد و بهطور کلی باعث برهمخوردن تعادل اکولوژیکی منطقه گردید. در نتیجه، تأثیرات اقتصادی شدیدی بر صنایع ماهیگیری محلی داشت که بهشدت به منابع دریایی وابسته بودند و کاهش جمعیت ماهیهای بومی منجر به کاهش درآمد و از بین رفتن مشاغل مرتبط با ماهیگیری شد. (اینجا) علاوه بر این، گونه مهاجم به بروز اختلالات گستردهتری در زنجیره غذایی دریایی نیز دامن زد، که نه تنها ماهیها بلکه دیگر گونههای دریایی مانند پرندگان و پستانداران دریایی نیز از این اختلالات تأثیر پذیرفتند. (اینجا)
یکی دیگر از نمونههای شناختهشده، جلبک دریایی کاهوی سبز است که از طریق آب توازن کشتیها به مدیترانه منتقل شد و بهسرعت گسترش یافت. (اینجا) این جلبک با رشد سریع و بیرویه خود، رقابت شدیدی با گونههای بومی برای منابع زیستی بهویژه نور خورشید و مواد مغذی ایجاد کرد و به تهدیدی جدی برای اکوسیستمهای مرجانی تبدیل شد. (اینجا) رشد سریع این جلبکها نهتنها به کاهش تنوع زیستی منطقه منجر شد، بلکه بر سلامت کلی زیستگاههای مرجانی نیز تأثیر منفی گذاشت، زیرا این مرجانها برای بقای خود به محیطی با شرایط خاص نوری و غذایی نیاز دارند. (اینجا) افزون بر این، این گونه مهاجم موجب افزایش هزینههای اقتصادی قابلتوجهی در ارتباط با تخریب زیرساختهای ساحلی، مانند انسداد مسیرهای آبی و تأسیسات بندری شد. به دلیل تجمع بیشازحد این جلبکها، مشکلات فنی متعددی برای بنادر و کشتیها به وجود آمد که نیاز به اقدامات کنترلی پرهزینه برای حذف و پاکسازی آنها داشت. (اینجا)
با گسترش این تهدیدات، نیاز به یک راهحل جهانی برای مقابله با این پدیده احساس شد. قبل از تصویب کنوانسیون آب توازن، کشورهای مختلف هیچگونه هماهنگی بینالمللی موثری در زمینه مدیریت آب توازن نداشتند و در بسیاری از موارد، کشورها فاقد قوانین یا مقررات مؤثری در این زمینه بودند. (اینجا) حتی کشورهایی که مقرراتی داشتند، با چالشهایی در زمینه اجرای آنها روبهرو بودند. این وضعیت باعث شد که گونههای مهاجم بهراحتی در بسیاری از نقاط جهان گسترش یابند و تهدیدات آنها بیشتر شود. در نتیجه، ضرورت ایجاد یک چارچوب بینالمللی که همه کشورها را ملزم به رعایت استانداردهای مدیریت آب توازن کند، بسیار حیاتی بود. (اینجا)
کنوانسیون آب توازن سازمان بینالمللی دریانوردی با هدف ایجاد استانداردهای جهانی برای مدیریت آب توازن و جلوگیری از انتقال گونههای مهاجم تدوین شد. با ایجاد استانداردهای جهانی برای مدیریت آب توازن، کشتیها را ملزم به پیادهسازی فرآیندهای دقیقتری برای جلوگیری از انتقال گونههای مهاجم کرد. اهمیت این کنوانسیون بهویژه در مسیرهای بینالمللی بسیار محسوس است؛ جایی که انتقال گونههای غیر بومی میتواند تنوع زیستی و اکوسیستمهای محلی را به شدت مختل کند. کنوانسیون دو استاندارد اصلی برای مدیریت آب توازن معرفی میکند: استاندارد D-1 و استاندارد D-2. بر اساس استاندارد D-1، کشتیها ملزم هستند که آب توازن خود را در آبهای باز، دور از سواحل تخلیه و مجدداً پر کنند. این اقدام به این دلیل صورت میگیرد که گونههای مهاجم آبهای ساحلی در مناطق نزدیک به ساحل خطر بالاتری برای انتقال دارند و تخلیه آب توازن در آبهای باز به دلیل شرایط سخت زیستمحیطی برای بسیاری از گونهها، احتمال بقا و تکثیر آنها را کاهش میدهد. استاندارد D-2 که به مرور زمان جایگزین استاندارد D-1 میشود، کشتیها را ملزم به نصب سیستمهای تصفیه آب توازن میکند. این سیستمها طراحی شدهاند تا گونههای زنده موجود در آب توازن را به حداقل برسانند، از جمله باکتریها، ویروسها، پلانکتونها و سایر موجودات میکروسکوپی. (اینجا) سیستمهای تصفیه آب توازن از روشهای مختلفی مانند فیلتر کردن، ضدعفونی با اشعه فرابنفش یا استفاده از مواد شیمیایی برای از بین بردن گونههای مهاجم استفاده میکنند. (اینجا) این روشها به طور موثری از انتقال گونههای مهاجم به مناطق جدید جلوگیری میکند و خطر تهدید تنوع زیستی دریایی و اقتصادی مرتبط با آن را به شدت کاهش میدهد. اجرای این استانداردها نهتنها به کاهش آسیبهای زیستمحیطی کمک کرده، بلکه به کشورها و شرکتهای کشتیرانی اطمینان داده است که فعالیتهای آنها تحت نظارت و کنترل استانداردهای بینالمللی صورت میگیرد و به این ترتیب از تبعات منفی ناشی از جریمهها و محدودیتهای تجاری جلوگیری میشود.
علاوه بر این، اجرای این استانداردها تأثیرات مثبتی در کاهش انتقال گونههای مهاجم داشته است، بهویژه در مناطقی که قبلاً تحت تأثیر شدید این پدیده قرار داشتند. یکی از مناطق تحت تأثیر، دریای سیاه است که بهشدت تحت تأثیر شانهدار دریایی قرار داشت. پس از اجرای کنوانسیون، بهبود قابل توجهی در جمعیت ماهیها و تنوع زیستی این منطقه مشاهده شد. هرچند برخی از گونههای مهاجم به دلیل قدرت تطبیق بالا هنوز در این مناطق باقیماندهاند، اما کنترل و کاهش انتشار آنها گامی مثبت در جهت حفاظت از تنوع زیستی محسوب میشود. در دریای مدیترانه نیز که بهویژه تحت تأثیر جلبکهای مهاجم قرار گرفته بود، پیادهسازی کنوانسیون منجر به کاهش این تهدیدها شده و بهبود اکوسیستمهای مرجانی را تسریع کرده است. همچنین، گزارشها نشان میدهد که پس از اجرای این کنوانسیون، تعداد موارد مشاهده شده از گونههای مهاجم جدید بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. مناطقی که بهشدت تحت تأثیر گونههای مهاجم قرار داشتند، مانند دریای سیاه و مدیترانه، از این بهبود بهرهمند شدهاند. برای مثال، در دریای سیاه، که بهشدت تحت تأثیر شانهدار دریایی قرار داشت، پس از اجرای کنوانسیون، بهبود قابل توجهی در جمعیت ماهیها و تنوع زیستی دیده شد. هرچند که برخی گونههای مهاجم به دلیل قدرت تطبیق بالا هنوز در این مناطق باقیماندهاند، اما کنترل و کاهش انتشار آنها گامی مثبت در جهت حفاظت از تنوع زیستی است.