دکتر نسرین مصفا – استاد دانشگاه تهران
۱۴۰۳/۰۱/۱۸​

مقدمه منشور ملل متحد با وعده «محفوظ نگاه داشتن نسل‌های آینده از بلایای جنگ»، بنیان موفق‌ترین تجربه همکاری بین‌المللی را با تأسیس این نهاد ترسیم کرد. امروزه، این نهاد در پس دود آتش و خون جنایات وصف‌ناپذیر و سبعیت‌های اسرائیل در غزه، آسیب‌ها و خرابی‌های جنگ روسیه در اوکراین، خطرات تغییرات اقلیم، بیم‌های ناشی از پیشرفت‌های فناوری مانند هوش مصنوعی، عواقب منتج از نابرابری اقتصادی و عدالت اجتماعی و دیگر، موجب شک و شبه جهانیان برای چگونگی فعالیت آن است. در حالی که فقط این سیمای حال است و عواقب نگرانی‌ها برای نسل‌های آینده بشری و آنچه که امروزه روز با موضوع عدالت بین نسلی (intergenerational justice) در دستورکار محققان از رشته‌های مختلف علوم اجتماعی و انسانی است، نیز مهم و می‌باید مورد عنایت قرار گیرد. به نظر می‌رسد که می‌توان فراتر از آنچه درباره کاستی‌های سازمانی و فرایندی برای رویارویی با این چالش‌ها مطرح می‌شوند، در بستری وسیع‌تر تأملی درباره سرنوشت کاربست ایده‌های مفهومی در سازمان ملل متحد در بستر سیاست زمان صورت گیرد. این تأمل نیازمند بهره‌مندی از مطالعات تاریخی، پژوهش در سیر تحول فکری ملل متحد است که تلاشی همه‌جانبه و زمان‌بر است. این نوشتار کوتاه برای راقم این سطور فتح بابی برای تأمل آگاهی‌بخش از سرنوشت ایده‌های مفهومی در سازمان ملل متحد است.

 ایده‌هایی چند در دوران حیات سازمان ملل، در پاسخ به ضرورت‌ها و فراهم کردن شرایط بهتر برای زندگی مردم حال و آینده، از طرف دولت‌ها، نهادهای علمی، سازمان‌های غیردولتی مطرح شدند. برخی از این ایده‌ها در راستای تدقیق و تبیین واژگان و مفاهیم مندرج در منشور بودند و شماری هم زاده نیاز تجربی و برمبنای ابتکارات. «حفظ صلح ملل متحد»، «نظم نوین اقتصادی بین‌المللی»، «مسئولیت برای حمایت»، «پایان بی‌کیفری»، «هشدار زودهنگام»، «کمک‌های بشردوستانه». این ایده‌ها که هرکدام راه سختی را برای مفهوم‌سازی و تبدیل به یک هنجار بین‌المللی و حتی دکترین داشته‌اند، می‌توان پیش‌فرض داشت که آنها در نهان خود، هدف حمایت از مردم جهان را برای زندگی بر اساس پایه‌های منشور، صلح و امنیت، توسعه و عدالت و حقوق بشر و رعایت کرامت انسانی داشته‌اند. موارد فوق تنها شماری اندک از مجموعه گفتمان‌های ملل متحد هستند که با گذشت سالیان می‌توان به بررسی وضعیت و ارزش و سرنوشت آنها برای مصون داشتن نسل‌های آینده در عرصه عمل پرداخت.

در قریب به هشتاد سال فعالیت سازمان ملل متحد، رویدادها و بحران‌هایی در عرصه بین‌المللی رخ داده‌اند که موجب پرسش‌های بسیار در مورد نقش و جایگاه سازمان و ارکان آن و به ویژه شورای امنیت برای انجام وظایف خود برمبنای منشور ملل متحد برای هدف اصلی خود -حفظ صلح و امنیت بین‌المللی- بوده است. ولیکن جنگی که از هفتم ماه اکتبر سال ۲۰۲۳ در خاورمیانه آغاز شد، انچنان شرایط مصیبت‌بار، دهشتناک و غیرانسانی و غیراخلاقی در مدت زمانی قریب به شش ماه به جا گذاشته که از بسیاری جهات در تاریخ کم‌نظیر است. در زمان تحریر این نوشته بنا بر آمار حدود ۳۳ هزار نفر کشته، بالای ۷۵ هزار مجروح، مصدوم و دارای معلولیت با اکثریت زنان و کودکان را شاهد هستیم که می‌توان چگونگی و آثار آن را در قالب موازین بین‌المللی مستند تبیین و تحلیل کرد. ادبیاتی وسیع از اخبار، تحلیل، اسناد، آرا، درباره نقض فاحش حقوق بشر و تمامی ابعاد حقوق بشردوستانه بین‌المللی، حقوق بین‌الملل منتشر شده است. ابعاد و برآوردهای خسارات مادی فراخ و در گزارش‌ها مستند است.

رویداد جاری غزه، اولین مخاصمه با نقض فاحش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین اسرائیل و فلسطین نبوده است. ولیکن با عنایت به شناعت و کثرت و شدت جنایات بیش از رویدادهای مسبوق بیش از پیش سؤالات و شبهه درباره حمایت از مردمی که هدف نسل‌زدایی با ابزاری مانند گرسنگی، حملات کور بی وقفه در تعارض با حقوق بشردوستانه بین‌المللی هستند را پیش آورده است. رقت و تأسف ناشی از وضعیت مردم در خاک و خون و در جستجوی وابستگان خود این سؤال را مکرر در ذهن متبادر می‌کند که چه نهادی مسئول حمایت از آنان است؟ اسرائیل در چندین نوبت از نوامبر ۲۰۲۳ تا ژانویه ۲۰۲۴ مدعی شده که اشغالگر نیست و بنابراین وظایف اشغالگر درباره حمایت از مردم را به عهده ندارد.

جایگاه سازمان ملل متحد و مهمترین رکن سیاسی آن شورای امنیت در حمایت از مردم فلسطین بر مبنای همان قطعنامه‌های حمایت از مردم عادی، زنان، کودکان، افراد دارای معلولیت چیست؟ حمایت از آنان از طریق کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی که سرچشمه انسانی و اخلاقی داشته و در پیچ و تاب اغراض سیاسی نباشد کجاست؟ اسلحه قدرتمند برای مواجهه با جنایات با تکرار توسل به موازین بین‌المللی و محکومیت آنهاست یا آنکه بهره‌مندی از سازوکارهای مناسب حمایتی برای پاسخگویی در اضطرارات انسانی کارساز است؟ چگونه می‌توان از مردمی که بیرحمانه سلاخی می‌شوند و سر به آسمان به دنبال هواپیماها می‌دوند تا قوتی روزانه دریافت کنند (و در پی آن جان می‌بازند)، حمایت کرد؟ پی‌گیری سیاست شرمنده‌سازی برای آن  که شرمندگی نمی‌داند، چه کارایی برای حمایت مردم دارد؟

واژه حمایت، تنها یک بار در بند الف ماده ۷۳ فصل یازده منشور ملل متحد، تحت عنوان اعلامیه سرزمین‌های غیر خودمختار برای حمایت از مردم آنها در برابر آزار آمده است. ولیکن در طول قریب به هشتاد سال فعالیت سازمان به مفهومی مهم در پیشوند و پسوند واژه‌های دیگر، برای تحقق آرمان‌های منشور در گستره‌ای وسیع مورد استفاده، استناد قرار گرفته است. مهمترین کاربرد آن در هدف، حمایت از مردم است. کنوانسیون‌های ژنو ۱۹۴۹ و پروتکل‌های الحاقی ۱۹۷۷ در مقیاس وسیع از این واژه استفاده کرده‌اند. به پیروی از همین اسناد و گسترش حقوق بشر در عرصه جهانی، حمایت از زنان و کودکان و دیگر گروه‌ها مطرح شده است. ایده «مسئولیت برای حمایت» که به دنبال مشروع ساختن مداخلات بشردوستانه بود با تلاش نهادهایی در سطح بین‌المللی و تایید بزرگترین رکن افکار عمومی جهانی توسط دولت‌ها تایید شد. این ایده با هر هدفی که ارایه و مفهوم‌سازی شد، خواستار حمایت جامعه بین‌المللی، دولت‌ها، از مردم در مقابل کشتار جمعی، جنایات جنگی، پاکسازی قومی، و جنایات علیه بشریت است. هر چند که در عمل نه تنها در این بحران انسانی بلکه در بحران‌های دیگر نیز جز در مورد لیبی مورد استناد قرار نگرفت. اگر این ایده برای مخاصمه‌ای با این ابعاد مورد استفاده نباشد، سرنوشت مختومی نداشته و در لابلای مقالات و کتب باقی خواهد ماند. 

دیگر مفهومی که از ۱۹۸۸ جایگاه در ادبیات ملل متحد یافت، «هشدار زودهنگام» است. این مفهوم در زمان بحران رواندا در سال ۱۹۹۴ موجب مباحث بسیاری در ارتباط با پیشگیری از فاجعه کشتار آن شد. به طور کلی در سال‌های بعد ترویج فرهنگ پیشگیری از مخاصمات توسط کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد در دستور کار جهانی قرار گرفت. زیرا به گفته کارشناسان اگر در سازمان ملل متحد به این مهم بر مبنای اطلاعات در دست و وجود زمینه‌های خشونت تعارضات قومی سابقه‌دار که در نهایت به کشتار آوریل ۱۹۹۴ منجر شد، توجه شده بود، امکان دوری از این فاجعه بود. فقدان وجود یک سازوکار  هشدار زودهنگام در دبیرخانه ملل متحد به سهم خود موجب شکست پاسخ مناسب به کشتار در رواندا بود. بعدا این مفهوم بخشی از وظایف دفتر پیشگیری از کشتار جمعی و مسئولیت برای حمایت ملل متحد شد. در دهه‌های پی در پی همراه با تقویت هنجار حمایت از مردم عادی، ملل متحد ظرفیت خود را برای هشدار زودهنگام به وسیله افراد بیشتر همچنین تجزیه و تحلیل خطر به وسیله چارچوب تحلیل جنایات انجام داده است. هر چند در عین حال هیچ مطالعه منظمی درباره تکامل و اجرای آن درون دبیرخانه ملل متحد برای موارد موجود انجام نشده است. در مورد غزه، بنا به اذعان جمعی از کارشناسان و متخصصان سازمان ملل متحد هشدارها از ۱۶ ماه نوامبر برای خطر نسل‌کشی در مخاصمه وجود داشت. ۱۸ سال محاصره غزه، نقض فاحش حقوق بشر در غزه، ناامیدی از عدم توجه دولت‌ها به وضعیت زمینه برای شرایط منتهی به رویداد ۷ اکتبر را فراهم کرده بود. به گفته همین کارشناسان  توجیه دفاع مشروع نمی‌تواند برای جنایات روا شده قابل قبول باشد. 

در فقدان انجام وظیفه شورای امنیت از آغاز مخاصمه در هفت دهه گذشته، کارگزاری ملل متحد برای امداد به آوارگان فلسطینی تشکیل شد. اونروا یک کارگزاری ملل متحد با ارائه خدمات شاخص به فلسطینیان در طول سال‌ها بوده است و بارقه‌های تبدیل آن به یک کارگزاری توسعه در دهه‌های پیش گذاشته شد. درپی بی‌عملی شورای امنیت از ۷ اکتبر به دلیل تاریخی سیاست ایالات متحده در قبال مسئله فلسطین و همراهی کم و بیش بریتانیا و فرانسه از طرفی و روسیه و چین از طرف دیگر، به غیر از قطعنامه‌های مجمع عمومی (اینجا و اینجا)، ستون ملل متحد و سازوکار حمایت از مردم غزه کارگزاری اونروا بود. در ماه ژانویه ادعاهای اسرائیل برای شرکت کارکنان آن در حمله حماس مطرح شد و پیامد آن کشورهای اروپایی و برخی دیگر کشورها کمک به اونروا را قطع کردند. پاسخ دولت‌ها قبل از نتیجه تحقیقات ناعاقلانه بود. زیرا کمک به میلیون‌ها نفر در مقابل احتمال شرکت چند نفر در حمله بی‌تناسب بود و روح اصلی کارگزاری که حمایت از مردم فلسطین بود را رعایت نکرد. علاقه اسرائیل به از بین رفتن اونروا، به علت آنکه در حد مقدورات یک کارگزاری ملل متحد به توانمندی‌های مردم فلسطین از جمله ارائه آموزش همت می‌گمارد، ریشه این اتهامات بود. در حالی که ژنرال فیلیپ لازارینی، کمیسر اونروا بیان داشت که «حمایت از مردم در زمان مخاصمه یک آرزو یا خواسته نیست؛ یک وظیفه و تعهد به انسانیت مشترک ماست». حمایت از مردم فلسطین در چارچوب این نهاد به عوامل سیاسی مرتبط می‌شود. به طوری که ملاحظه می‌شود، در موارد فوق با عدم اعمال اراده سیاسی برای حمایت از مردم فلسطین، جنایات ادامه یافته است. روز پنجم آوریل ۲۰۲۴ گراسا ماشل، رئیس شورای بزرگان جهان، اولین گزارشگر کودکان و مخاصمات مسلحانه در یادداشتی، با توجه به کشتار هزاران کودک فلسطینی و قربانی دیگر فجایع علیه آنان در غزه، با یادآوری سال ۱۹۹۶که  اولین گزارش خود را با امید بهبود وضعیت کودکان در مخاصمات و کاهش آلام آنان نوشت، بیان کرد:  زمانی که  دولت‌ها، کارگزاران سازمان‌های بین‌المللی وظایف خودرا  انجام نمی‌دهند این وظیفه اخلاقی اعضای خانواده جهانی است که درون حلقه نفوذ خود برای حمایت از کودکان عمل کنند. وی بر شکست اخلاقی جهان در غزه تأکید می‌کند.

 ولیکن علی‌رغم شکست سازوکارها و نهادهای بین‌المللی، اعتراضات مردمی و افکار عمومی و اعلام نفرت از اعمال فجیع و غیرانسانی اسرائیل، در بحران غزه در نهایت در تصویب قطعنامه شورای امنیت در ۲۵ مارس ۲۰۲۴ تأثیر گذاشت. هرچند سخنگوی ایالات متحده بر غیرالزامی بودن آن اشاره داشت که خود موضوع مقاله دیگری است. سرنوشت «حمایت» از نسل‌های آینده بیش از هر وعده مفهومی که شرط واعمال   آندر گرو اراده سیاسی قدرت‌های بزرگ و بوروکراسی بین‌المللی باشد ، بر تعهد اخلاقی و انسانی پایدار خواهد بود. کودکان فلسطینی، به شرط حیات، شاهدان وراویان واقعیت تلخ چگونگی حمایت از خود در نبرد غزه خواهند بود.

 

آخرین مطالب تالار گفتگو

آیین نامه کمیته جوانان انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد



اطلاعات بیشتر