فرید فتحی - دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بینالملل دانشگاه تهران، دانشکدگان فارابی
در گستره پرشکوه مشرق زمین، آنجا که افق در آغوش آفتاب میسوزد و امواج، خاطرات تمدنها را در سینه نیلگون خود زمزمه میکنند، پارهای از آب، بدل به حافظهی تاریخ و شکوه ملتها شده است. خلیج فارس، نه صرفاً نامی بر پهنه جغرافیایی، بلکه حقیقتی نهادینه در اعماق تاریخ، اسناد، زبانها و فرهنگهاست؛ نامی که با جوهر قلمهای یونانیان باستان، جغرافیدانان اسلامی، مأموران استعماری، و نهادهای بینالمللی نگاشته شده، و در سینه کهنترین نقشهها و متون حک شده است.
خلیج فارس، نه واژهای تصادفی، بلکه مفهومی هویتی است؛ حلقهای ناگسستنی از زنجیره میراث مشرقزمین و تجسمی جغرافیایی از هویت ملت ایران. در جهانی که حقوق بینالملل بر قاعده ثبات اسامی جغرافیایی و احترام به واقعیتهای تاریخی استوار است، تغییر یا تحریف این نام، نه تنها انکار تاریخ، بلکه تقابل با اصول بنیادین حقوق معاصر است. از اینرو، پرداختن به نام خلیج فارس، صرفاً گفتاری در باب یک اصطلاح نیست، بلکه پاسداشت حقیقت، ایستادگی در برابر تحریف، و بازخوانی وجدان مشترک بشریت در برابر تاریخ است.
نام تاریخی و تثبیتشدهی «خلیج فارس» نهتنها در منابع معتبر جغرافیایی، بلکه در مکاتبات رسمی سازمان ملل، نهادهای حقوقی بینالمللی و اسناد تاریخی نیز بهصورت مستمر و بیچالش بهکار رفته است. دبیرخانه سازمان ملل متحد در مکاتبات داخلی خود، از جمله نامه رسمی مورخ ۱۸ مارس ۱۹۹۴ خطاب به کشورهای عضو، بهصراحت تأکید کرده است که تنها نام قابل قبول و مستند برای این پهنهی آبی، «Persian Gulf» است، و کاربرد هر عنوان دیگری خلاف رویه تثبیتشده سازمان تلقی میشود. در همین راستا، یونسکو نیز در سال ۱۹۸۷ با صدور اطلاعیهای رسمی، استفاده انحصاری از نام «خلیج فارس» را در اسناد فرهنگی و جغرافیایی خود الزامی دانست.
رویه دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) نیز بر کاربرد دقیق و بدون جایگزین این نام دلالت دارد. در پرونده معروف سکوی نفتی ایران علیه ایالات متحده (2003)، دیوان در بخشهای مختلف رأی خود، بهکرات از واژه «Persian Gulf» استفاده کرده است ICJ Reports 2003, p. 161). (همچنین در قطعنامههای شورای امنیت از جمله قطعنامه ۶۸۷ (۱۹۹۱) در خصوص پایان جنگ عراق و کویت نیز این اصطلاح بهعنوان نام رسمی در متن آمده است (S/RES/687(1991)(.
در سطح تخصصیتر، سازمان بینالمللی هیدروگرافی (IHO) در انتشار سوم سند معیار Limits of Oceans and Seas که در سال ۱۹۵۳ منتشر شد، این پهنه را صرفاً با عنوان «Persian Gulf» و در کنار آن «Gulf of Iran» معرفی کرده است . IHO Publication S-23, 3rd Edition)(علیرغم تلاش برخی کشورهای عربی برای تغییر این نام در نسخههای بعدی، اجماع جهانی بر حفظ عنوان تاریخی آن باقی مانده است.
از منظر حقوق بینالملل معاهدات، ماده ۳۱ کنوانسیون وین ۱۹۶۹ درباره حقوق معاهدات تصریح میکند که واژگان معاهده باید مطابق معنای معمولشان در بستر متن و با حسن نیت تفسیر شوند Vienna Convention on the Law of Treaties, Art. 31). (در نتیجه، تغییر نام تثبیتشدهای چون «خلیج فارس» از سوی برخی دولتها، مصداق تفسیری مغایر با حسن نیت و مخدوشکننده وحدت زبانی حقوق بینالملل بهشمار میرود.
مستندات تاریخی و نقشهشناسی نیز بهروشنی دلالت بر اصالت نام «خلیج فارس» دارند. طبق پژوهش دانشگاه جرج واشنگتن، از میان بیش از ۶۰۰۰ نقشه تاریخی ترسیمشده پیش از سال ۱۸۹۰، در بیش از ۹۵٪ موارد از عنوان «Persian Gulf» استفاده شده است GWU Gulf 2006 Project). (از نقشههای کلاسیک آثار بطلمیوس و آثار اسلامی همانند «صورالاقالیم» استخری گرفته تا اطلسهای مدرن اروپایی در قرن نوزدهم، نام مذکور استمرار دارد. حتی در نقشههای رسمی دولت بریتانیا در دوران استعمار، از جمله نقشههای وزارت هند، همواره از واژه «Persian Gulf» بهره گرفته شده است.
از دهه ۱۹۶۰ میلادی، همزمان با اوجگیری ناسیونالیسم عربی و ظهور جمال عبدالناصر، اصطلاح جعلی «الخلیج العربی» با انگیزههای سیاسی به برخی متون داخلی و رسانهای عربزبان راه یافت. این تلاش سیاسی که بیشتر ریشه در ایدئولوژی پانعربیسم داشت، با حمایت اتحادیه عرب و برخی دولتهای خلیج فارس دنبال شد، اما در هیچ یک از نهادهای حقوقی، جغرافیایی و بینالمللی معتبر، جایگزین عنوان تاریخی «خلیج فارس» نشد (Teitelbaum, The Rise and Fall of the Arab Gulf Narrative, Middle East Quarterly, 2006(.
از جمله چهرههای استعماری که در تضعیف نام تاریخی «خلیج فارس» کوششی بی حاصل داشته اند، میتوان به سر چارلز بلگریو، نماینده سیاسی بریتانیا در بحرین، و رودریک اوون، مأمور اطلاعاتی بریتانیا اشاره کرد که در آثار خود با مقاصد ژئوپلیتیک، پیشنهاد استفاده از نامهای جایگزین را مطرح کردند.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر با بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک و حقوقی، در عرصه بینالمللی از نام تاریخی خلیج فارس دفاع کرده است. در اظهارات رسمی مسئولان سیاست خارجی ایران، از جمله عباس عراقچی، تغییر نام این پهنه اقدامی خصمانه، ضدایرانی، و ناقض حاکمیت تاریخی کشور تلقی شده است (Irna News Interview, 2025). ایران همچنین در یونسکو، شورای حقوق بشر، سازمان جهانی گردشگری و نهادهای تخصصی جغرافیایی، همواره استفاده از عنوان «Persian Gulf» را شرط تعامل رسمی خود دانسته است.
درکل، نام «خلیج فارس»، نه صرفاً یک برساخته جغرافیایی، بلکه سندی زنده و گواهی راسخ بر حقیقتی تاریخی، حقوقی و تمدنی است که در طول قرون متمادی در حافظه ملتها، نقشهها، معاهدات، و آرای مراجع بینالمللی ریشه دوانیده است. این نام، نه محصول اراده یک دولت، بلکه تجلی اراده تاریخ و انباشت معرفتی بشری است که هیچ دگراندیشی سیاسی یا افسون ژئوپلیتیکی را یارای محو آن نیست.
در هندسهی نظم حقوقی بینالمللی، مفاهیم جغرافیایی صرفاً واژگانی در نقشهها نیستند، بلکه مفاهیمی حقوقیاند که بر بستر رویهها، اسناد معتبر، و عرف بینالمللی تثبیت شدهاند. «خلیج فارس»، بهمثابه یک اصطلاح حقوقی واجد ثبات، از شمول اصل استواری در حقوق بینالملل عرفی برخوردار است؛ اصلی که تغییر آن مستلزم اجماع جهانی، رویه مکرر و پذیرش عامه دولتهاست، نه اراده سیاسی معدودی کشور خاص. از این منظر، تلاش برای جایگزینی این نام، نهفقط بیثمر، بلکه نقض صریح اصل حسن نیت در تفسیر مفاهیم بینالمللی است.
حقوق بینالملل، بهمثابه وجدان زنده جامعه جهانی، در برابر تحریف واژگان و جعل نامها خاموش نمیماند؛ چرا که سکوت در برابر تحریف، خیانت به حقیقت و خموشی در برابر جعل، و عدول از عدالت است. همانگونه که در اصول تفسیری معاهدات آمده، الفاظ باید آنگونه تفسیر شوند که روح تاریخ و عرف، آن را روایت میکند، نه آنگونه که مطامع روزمره قدرتطلبان میپسندد.
و بدینسان است که «خلیج فارس» نه فقط نامی کهن، بلکه حقی است پابرجا؛ و همانگونه که در طول اعصار «بوده» و در متون و نقشهها «هست»، در آینده جامعه جهانی نیز «خواهد ماند». نامها را نمیتوان با اراده سیاسی تغییر داد، چنانکه مسیر رودها را نمیتوان با شعار منحرف کرد. حقیقت در تداوم خود میزید و خلیج فارس، در مقام حقیقتی حقوقی و تاریخی، همچنان و برای همیشه، خلیج فارس خواهد ماند.